مینیمالیست شدن یعنی چی؟

این دیگه خیلیییی سخته وقتی به عزیزترین کسان زندگی خوبی میکنی و در عوض دشمنی می بینی نه فراموش میشه ونه میتونی ببخشی تو این مورد مینیمال شدن حداقل برای من یکی محاله😢

میشه یه خلاصه از فیلم بگی ؟ممنون میشم

خداوند جهان را با خاصیّت انعکاسی آفریده‌است. به همین دلیل، هیچ کسی از تبعات کارش گریزی ندارد؛ پس بخشش، بیشتر به خاطر خودمان است. 

اتّفاقی که هنگام بخشیدن دیگران رخ می دهد:

درون انسان در اثر ارتباط با خدا

و اعتماد به او از به هم ریختگی

نجات پیدا می­کند.

در این داستان به موضوع بخشش و عدم قضاوت دیگران پرداخته شده است،  بخشش بزرگترین مرحله گذر از جهنم موجود به بهشت موعود می باشد، در واقع اگر ما نتوانیم افرادی که به ما ظلم و ستم کرده اند را ببخشیم، به آرامش حقیقی و بعد الهی وجودمان راه پیدا نخواهیم کرد.

😍😍😍😍😍

خیلی لطف کردی ممنون حتما فیلم رو میبینم😍

من توی تمام لحظاتی که اذیت شدم از طرف نزدیکانم،هیچ وقت گریه نکردم.گریه رو ضعف میدونستم.

مشاورم گفت یعنی تصمیم گرفتی تمام احساساتتو از جمله خشم ناراحتی و...رو سرکوب کنی؟

تاحالا ب این موضوع دقت نکرده بودم خیلی خیلی ناراحت بودم کلی گریه کردم.

هی یاد گذشته میوفتادم و عمیقا دلم برای اون ادمی که هیچکس حتی خودش درکش نکرد سوخت.

فکرم خیلی درگیربود خیلی پریشون شدم واقعا.انگار زمینی رو شخم زده باشی و لایه های زیری بیان بیرون من متوجه ناراحتی های عمیقم شدم..

اگر کسی ناراحتم کرده نمیبخشم فراموش هم نمیکنم ولی دیگه راجع بهش فکرم نمیکنم.

بدی هاش خاطرم میمونه متقابلا باهاش مثل سابق نمیشم

ممنون عزیزم

این مال یخ ساز فریزر که چون فریزرم کوچیکه دراوردم مدتها بود تو پنتری بود اجازه خروج نداشتم الان گوجه ها گذاشتم توش گذاشتم تو یخچال مشابه باکس های یخچال که الان ترند شده.

هر چیزی میشه توش گذاشت.[البته به نظرم این باکس ها کاملا غیر ضروری اند چون طبقات یخچال جای همه چیز مشخص کرده.دیگه گفتم حالا که نمی تونم بذارم خروجی حداقل یه استفاده ای بکنم]

یه ترازو آشپزخونه که کیفیت لازم نداشت گذاشتم خروجی خیلی خوشحالم چون چشمام بستم وگذاشتم بیرون.

دیگه خروجی نداشتم پنتری ام تقریبا مرتبه.

سلام دوستان ظهرتون بخیر

در مورد پاکسازی ذهن صحبت کردید و واقعا سخت‌ترین و مهم ترین مرحله پاکسازی 

همین پاکسازی ذهن هس...

من قبلا خیلی حساس بودم 

با کوچکترین حرفی بغض میکردم

تو خواب دندون قروچه میکردم

ادمهای ک ازارم داده بودن رو توی خواب میزدم

بعد از چند سال گذر زمان

رفتن از شهری ک ادم های سمی زندگی می‌کردن

کتاب خوندن زیااااد

پادکست های مفید

شاغل شدن و درگیری ذهنم برای مسائل دیگه

موفقیت مالی و شغلی ام

همه اینا منو از زنی حساس و زود رنج ب زنی قوی و مستقل و آروم تبدیل کرد...

در نهایت ب این نتیجه‌ رسیدم بیکاری مادر همه بیماری های روحی روانی و نشخوار های ذهنی هس

نباید بیکار بمونیم 

چ توی خونه چ بیرون

خوشحالم که موفق شدی و تونستی خودتو رها کنی از این شرایط

ولی بیکاری تنها دلیل نشخوار ذهنی نیست من مادر دو فرزندم که از ساعت ۷ صبح که بیدارم یه لحظه بیکار نیستم و مدام سرگرم کارهای ناتمام خونه هستم ولی حین غذا پختن و کارهای خونه جسمم درگیر کار هست ولی ذهنم جای دیگست ‌و طوری شده که میبینم سه ساعت یکراست سرپا موندم و مشغول کارام هستم خسته نشدم چون ذهنم درگیر بوده و متوجه خستگی نشدم 

میتونه دلایل زیادی داشته باشه 

آدم های سمی

درک نشدن

تخلیه نشدن احساسات

بروز ندادن احساسات همونطور که دوستمون بالاتر گفتن👆

محبت ندیدن

و هزار و یک دلایل دیگه که براساس شخصیت فرد و یا تجربه های فرد میتونه در هر فرد متفاوت و به صورت های مختلف خودشو نشون بده یکی مثل شما که اشاره کردین توی خواب دندون قروچه داشتین یکی مثل شخص خودم که کنترل خشمم رو ندارم 

من آدم ها رو میبخشم بهشون فکر نمیکنم ولی کارها و رفتارهاشون توی ذهنم زیاد مرور میشه این کوچکترین بخش از نشخوار ذهنی من هست

بزرگترین نشخوار ذهنیم برمیگرده به بچه هام جوری که هر شب بعداز خوابیدنشون تازه جنگ اعصاب و عذاب وجدانم شروع میشه 

خروجی امروز 

۱.جعبه قرص

۲.کارت واکسن

۳.کارت ویزیت

۴.ظرف لبو

۵.کتاب مفاتیح چون دوتا دارم یکیشو گذاشتم یه گوشه اتاق و برای فروش

۶.کتاب شناخت طبایع گذاشتم یه گوشه اتاق وبرای فروش