خروجی
ی تعداد قوطی وبطری بازیافتی
ی دونه پیراهن پسرم شددستمال
ی کم نون رفت کناربازیافتیا
ی تعداد بازیافتی از کمددخترم اسباب بازی وکاغذ بودن
کشوهای ادویه ها همگی تمیزشدن شیشه ها منظورم خالی شستم پرکردم چیدم
کابینت زیرسینک خالی تمیز شد
آشپزخونه حسابی شسته شد مال یکی دوروزه
ببینم میتونم فردا فرش آشپزخونه روبشورم
اتاق دحترم حسابی تمیزشد وحشتناک شلوغ شده بود