مینیمالیست شدن یعنی چی؟

دوس دارم بزارم 

ولی خب چون سایت عمومی هست نمیزارم 😄

عزیزی گلم

خدا حفظش کنه 

من همه چیزم بژ، سورمه و توسی هست

اتفاقا چند وقت پیش رفتم بازار فرش همراه یکی از دوستان که قصد خرید فرش داشت باز هم بین فرش ها من اونی رو پسندیدم که توسی ، بژ و سورمه ای داشت😅 عاشق رنگ سبز زمردی هم هستم که تو کی عکس های نت خیلی میپسندم ولی برای خودم فقط لباس اون رنگی دوست دارم نه لوازم بزرگ

من متاسفانه درگیر آدمهایی هستم که با توهین و رفتارهای غلط می‌خوان نشون بدن من سلیقه خوبی ندارم 

با یه تعدادی خانواده باید در ارتباط باشم و به هیچ عنوان نمیشه حذفشون کرد و تمام صحبت هاشون من باب خرید هست و زندگی عجیب غریب خرید جنس بی کیفیت ولی پر از طرح ، خونه های شلوغ پر از لوازم مد شده

یعنی وام میگیرن که مبل سلطنتی بخرن یا جا کفشی که طلایی کار شده باشه و....

حالا تا جاییش که به خودشون مربوطه رو کاری ندارم مشکل اینه تمام صحبت هاشون توهین به منه که مبل راحتی دارم یا جا کفشی ساده قدیمی که داشتم و برام کافی هست رو نگه داشتم لباس هام رو ساده انتخاب میکنم یا ظرف و ظروفهای تبلیغ شده اینستا رو نمیخرم

بخاطر یسری مسائل نمیتونم باهاشون بحثی داشته باشم رفت و آمد رو هم نمیتونم کم کنم بی خیالی هم نمیتونم رد کنم چون بالاخره هرچقدر هم به مغزت اجازه عکس العمل ندی آخرش احتمال این هست که اذیت بشی

و واقعا این حجم از کوته فکریشون منو نابود کرده

منم گذاشتم اینکه ما اینجا باشیم و کسی از فامیل و آشنا ببینه که بد نیست

نه صحبت ها سطح پایین هست که اگر کسی بفهمه برامون بد باشه 

نه اینکه چیز بدی میخوای بفرستی یا عکس شخصی نیست که

فضای عمومی خونه رو حتی تعمیرکار و مبل شویی...... یه عالمه آدم دیگه میبینن

ووای کی باشه من کم لباس ببرم سفر

😭

پستهاتون فوق العاده ست👌👌👌

من چند سال پیش با خوندن این کتاب نصف وسایلم رو دور ریختم.

عالیه 

چه شخصیت محکمی دارن مادرتون 

چقدر خوب تونسته در برابر حرف دیگران و مد وایسه و کاری که خودش میدونه درسته رو انجام بده 👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏

خیلی خوبه که برنامه ریزی داری اینطوری همیشه همه جا مرتبه ویه عالمه وقت اضافی می مونه اگه دوست داری لطفا در مورد پنتری یه کم توضیح بده چه چیزهایی میزاری اونجا ؟کجای خونه قرار داره؟اندازش چقدر وقفسه داره؟میخوام ببینم منم میتونم یه قسمت از خونمو پنتری کنم ؟

بله یه دوره ای انقدر بقیه ازش ایراد میگرفتن ما هم فکر میکردیم مامانم ایرادی داره😅 بعد که وارد زندگی شدیم دیدیم تربیتش در ما هم نهادینه شده خواهر بزرگم اوایل زندگی شخصیش هی می‌خرید هی جمع میکرد چون حس میکرد اونجوری درست تره چهار سال بعد برگشت به اصل خودش

یعنی مادرم بدون اینکه ما رو مجبور کنه به مینیمال بودن ما رو با مشاهده رفتار خودش مینیمال بزرگ کرد

چه مجردی چه موقع ازدواج و زندگی مشترکمون با مد پیش نرفتیم کلا پسندمون نبود البته یمقدار هم کلاسیک پسندیم هممون

البته مامانم خیلی راحت تر از من و خانمهای تاپیک بوده چون پدرم می‌گفت من روی موکت می‌شینم تو یه کاسه هم غذا میخورم

خودت هرچی دوست داری بخر و هرچی رو دوست نداری خودت بده به کسی یا بفروش که مادر من همیشه بخشیده به دیگران چون ذهنیتش اینه بهتره ببخشی به کسی که واقعا محتاج باشه تا بفروشی

چه قدر عالی البته چون پدرتون با ایشون همراه بودن مادرتون تونستن همونطوری زندگی کنن که دوست داشتن منم خیلی چیزها هستن که میدونم نداشتنش خیلی بهتر از بودنشونه ولی به خاطر همسرم مجبورم نگه دارم 

خروجی امروز یه بند شلوار دیگه

بله تا جایی که تو تاپیک میخونم و سبک زندگی خودم جز یک نفر از دوستان که یکبار مطلب گذاشتن، بقیه ما تو قسمت موافقت همسر مشکل داریم .

یادمه پدرم یه کاسه مسی داشت که از پدر خودش به یادگار مونده بود و یه تشک که اونم پدرش زمان کودکی برای همه بچه ها نفری یکی دوخته بود 

پدرم هم همیشه می‌گفت بقیه چیزها نباشن مهم نیست من با همین تشک و کاسه مسی زندگی میکنم هر دو هم همیشه در چرخه مصرف بودن 

اما یوقتا هم سر همون دوتا بحثشون میشد😂 یعنی مامانم میخواست خروجی بذاره و پدرم قبول نمی‌کرد