مینیمالیست شدن یعنی چی؟

من دختر خوبی بودم و طبق قولی که دادم اومدم گزارش بدم😌

من  الان چند ماهه که فقط آخر هفته‌ها خونه‌م و گاهی همین آخر هفته‌ها رو هم صرف کارای شخصی و تفریح میکنم 

حالا شما حساب کنید خونه‌م چه آشفته بازاری شده🤕

هفته پیش گفتم چه خوب سه تا شنبه به تعطیلی خورده  استارت خونه‌تکونی رو میزنم💃

از کابینت ادویه‌ها شروع کردم

پاکسازی و نظافت بصورت همزمان خیلی سخت و نفس‌گیر بود فلذا فاز اول خونه تکونی همون‌جا تموم شد و رفتم دنبال تفریحو عشق و حال🤭

این هفته نشستم پست‌های تاپیک رو از آخر به اول خوندم وقتی از پاکسازیاتون با ذوق تعریف میکردین یا از اینکه چیزی رو بخشیدین و بعد بهش نیاز پیدا کردین و ... یاد خاطرات خودم می‌افتادم و روح پاکسازی در من دمیده می‌شد😇

واسه اینکه دوباره مشکل هفته قبل پیش نیاد تصمیم گرفتم اول کل خونه رو رفع انباشتگی کنم بعد خونه‌تکونی کنم

امروز اول از سرویس‌ها شروع کردم کار زیادی نداشت ولی بازم بیشتر از توقعم بود یه سری چیزایی که نگه داشتم رسما زباله بودن مثلا ژیلتی که صابونش رفته و هربار چون فراموش میکردم ژیلت بخرم از همون قبلی استفاده میکردم😐

شوینده‌ای که تموم شده بود ولی گذاشته بودم تو شست‌ و شوی بعدیِ سرویس تهشو با آب قاطی کنم که حیف نشه🤦‍♀️

چه جالب دقت نکرده بودم به استقامتش 

گلم اسفناج بره تو فریزر که دیگه خاصیتی نداره . تقریبا تو همه فصل ها هم هست.اگه میزارید هم زود استفاده کنید 

یه راه حل برات دارم  

بردار هر روز کوکوی اسفناج،آش با اسفناج،نرگسی ...درست کن بده شوهرت بخوره.

یه کاری کن حالش از اسفناج بهم بخوره😉😂😂

در مورد بقیه خوراکی ها همینطور.مثلا اگه مرغ زیاد میخره هر روز یه وعده مرغ درست کن.اون وقت دیگه خودش تو ذهنش میمونه اگه زیاد بخره خودشم باید بخوره😭😅

تمام لباسایی که دوسشون نداشتم یا خیلی وقته استفاده نکرده بودم رو جمع کردم و از جلوی دستم برداشتم 

کمدم خیلی خلوت تر شد ولی هنوز خیلی کار داره 

یه بلوز که پلاستیکی بود و وقتی میپوشیدمش قسمت ارنجمو اذیت میکرد گذاشتم خروجی با اینکه دوسش داشتم 

یه جاقلمی که چندساله دارمش. سالم بود و همه خودکارا و چسب و پاک کن و مدادای خونه رو ریخته بودم توش. گذاشتمش خروجی و به جاش سر فرصت با پارچه هایی که دارم یه جامدادی درست میکنم که بذارم تو باکس و خیلی جلوی دید نباشه. چون محتویات داخلش مداوم استفاده نمیشه

الان یادم افتاد یه کیف لوازم ارایش دارم که استفاده نمیکنم و کمربند لباسامو گذاشتم توش،  میتونم ازون به جای جامدادی استفاده کنم 

ولی منو همسرم از حوله لباسی استفاده میکنیم و خیلی هم گرم وراحته .استخری هم داریم .اما برای مسافرت می‌بریم .چون جمع و جورتره

تعجب میکنم .چرا هیچکس حوله لباسی دوست نداره؟🤔

شوهر من خیلی دوس داره ولی من چون خودم خوشم نمیومد که بپوشه کلا نگرفتم. خودشم نذاشتم بخره 😁

عجب .میذاشتی بخره بنده خدا😅

منم از رو فرشی خوشم نمیاد فقط تخمه اینا خوردنی میندازم رو مبلی هم ملافه سفید رو اونایی که خیلی میشینیم ميندازم مهمون اومدنی سریع برمیدارم با این حال امروز دیدم کناره های مبلم دخترشیطونم دوغ ریخته یه چندجاشم شکلاتی کرده

خانما ما تو اتاق یه تاقچه کم عرض داریم که اینه مونو گذاشتیم اونجا و شوهرم هرچی استفاده میکنه رو میذاره جلوی اینه و برنمیگردونه تو کمدش.

من هی برمیدارم اون هی میذاره. مثلا برس و روغن گیاهی برای مو و اسپری و این چیزا منظورمه

دیگه دیدم فایده نداره گفتم پس میذارمشون پشت اینه ازونجا بردار دوباره بذار سرجاش ولی بازم هروقت میرم تو اتاق جلوی اینه پر وسایله. اعصابمو ریخته به هم نمیدونم چیکارش کنم.

به نظرتون به باکس کوچیک بذارم همه چیو بریزم اون تو؟ 

من یک عدد دیکتاتورم 😁

اخه الان یه دونه حوله استخری داره هرروز از یه جا اویزونه حداقل این کوچیکه میشه تحملش کرد اگه اون رو میخرید و هرروز از یه جا اویزونش میکرد دیگه کارمون به طلاق میکشید

با اینکه پشت در جالباسی گذاشتم که حوله هامون رو بذاریم اونجا خشک بشه و بعد جمع کنم ولی حوله همسرم یا رو رخت اویزه یا روی پنکه یا روی چارپایه... همه جا هست به جز جایی که باید باشه! اخرش منو سکته میده با این کاراش 

من با اینکه با پدر مادرم راحتم یک بار با رودربایستی بهشون گفتم اگه میخواهید هدیه برای بچم بدین یه تیکه لباس یا چیز به درد بخور بزارین.نتونستم مستقیم بگم پول بزارین. و گفتم اسباب بازی نزارین...اما فایده نداشته 🤦🏻‍♀️

بابام متاسفانه همش اسباب بازی و هله هوله براش میخره

دیگه بخوام هربار گوشزد کنم اینو نگیر اونو بگیر لوث میشه و میترسم دلش بشکنه

 یه بنده خدایی هروقت میاد خونه م نصف فنجون چاییش رو می ریزه روی فرش! یا میوه میخوره کل اب پرتقالش از دستاش میچکه روی فرش

و خب نمیشه که هروقت اومد بیاری روفرشی بندازی پس مجبورم همیشه روفرشی بندازم. یه سره هم جمع میشه باید صافش کنم 

خب پس حق داشتی 

آخه حوله باید یه جای مخصوص و تمیز آویزون بشه 

ما هم جالباسی پشت در داریم و از اول فقط برای حوله ها بوده

از سوغاتی و بار سفر نگو که دلم خونه 

ما سفر میریم چون پدر مادر شوهرم پیر هستن سالی یک بار مشهد میبریم شون.تا اینجا مشکلی نیست 

فقط یک ساک خوردنی برمیداره و در بازگشت همون ساک پرتر هم برمیگرده😭

دیگه لباس و باقی وسایل بماند

یک عالمه هم سوغاتی

۲۰ تا نوه داره که تقریبا برای همه اشون یه چیزی میخره 😐

خب این بارکشی ها هم شوهر من باید انجام بده.البته اون که حرفی نداره 

اما من از اینکه تو مسافرت باید همش نگران این وسایل باشم که چی را جا نزاریم و در حالیکه عجله داریم برای بلیط چندین بار بریم بیایم چک کنیم استرس میگیرم 

بعضا میبینم خیلی ها بیشتر از ما پر بار تر میگردن از دیدن اونا هم استرس میگیرم 

دفعه آخر که رفتیم باهاشون مسافرت باور کن وسیله و چمدون ها تو یه تاکسی جا نشد🤦🏻‍♀️

من بعد از سرویس رفتم سراغ اتاق خواب 

با خودم گفتم دیگه تو اتاق امکان نداره چیز اضافه‌ای باشه چون من همه رو پاییز پاکسازی کردم ولی دیدم اونجا هم خروجی دارم

مثلا یه سوئیشرت و بافت که پاییز جز خروجی‌ها بوده گذاشتم تو کشوی داخل کمد که بهار میرم طبیعت‌گردی بپوشم درحالیکه من هیچ‌وقت با لباس کهنه نمیرم کوه و دشت ترجیح میدم یکم بیشتر مراقبت کنم ولی خوش‌پوش باشم 

قانون مورفی میگه تو اگه یبار با تیپ بد بری بیرون همون دوست قدیمی باکلاستو میبینی که احتمالا تا ده سال آینده هم نمیبینیش و نمیتونی بهش ثابت کنی که بدسلیقه نیستی😉

سه تا شلوار جینِ راسته، مام_فیت و جاگر داشتم که دیگه نمی‌پوشم گذاشتم واسه محل کارم درحالیکه فکر میکردم من فقط یه شلوار دارم و چقد مینیمالم

دو تا شلوار خونه هم گذاشتم خروجی این دو تا شلوار رو من گرون خریده بودم که خیلی زود وا رفت و دفرمه شد ولی چون خیلی پول داده بودم باز می‌پوشیدم اما وقتی می‌پوشیدم حس خوبی نسبت به خودم نداشتم این شد که بالاخره قیدشونو زدم که کارم خیلی اشتباه بوده من اسیر لباسی شدم که دوسش نداشتم در واقع داشتم انتقامِ کم‌کاریِ تولیدکننده رو از خودم می‌گرفتم

یه شال پشم شتری هم داشتم که سالای قبل به کمرم می‌بستم ولی امسال اصلا استفاده نکردم

تو لوازم آرایشی_بهداشتی اصلا خروجی نداشتم همه‌چی کاملا کاربردی بود بازم خدا رو شکر تو این مورد سربلند بودم🤲