خانما من صبح زود بیدار شدم شروع کردم به پاکسازی
کشوی سوم:خروجی یه روی میزی که هم لک شده بود هم سوراخ-یه سفره که کهنه شده بود.
یه کابینت دیگه هم پاکسازی کردم :خروجی یه حالت ایستاده دارند توش دستمال رولی می ذارند روکابینت می ذارند برای جهیزیه ام بود انداختم دور.
دوتا تابلو هدیه بود بگم برای ده سال پیش باورتون نمیشه یه بارم به دیوار نزدیم انداختم دور
سه تا فرشته کوچلو ایناها خیلی استفاده کردم دیگه دوستشون ندارم انداختم دور
دوتا میوه خوری بود یکی اش نگه داشتم یکی اش انداختم دور
یه مقدار دستکیره که خودم دوخته بودم نو بود ولی چون بین اش ابر نذاشته بودم کاربردی نبود انداختم دور
قمقمه آب خودم نو بود خوبم بود ولی جز یکی دوبار استفاده نکرده بودم.
یه قندون نقره از اینا که از کربلا میارن کادو بود این نگه داشتم بدم کسی که سینی ووسایل دیگه اش داره ست کنه.
چون من اصلا ست اش ندارم.
یک پنجم فضای این کابینت آزاد شد.