2777
2789
عنوان

مینیمالیست شدن یعنی چی؟

| مشاهده متن کامل بحث + 1741792 بازدید | 44750 پست
سلام منم واسه نگهداشتن دفتر خاطرات خیلی دودلم. یه سری از هم کلاسیها برام چیزی نوشتن بالاخره خاطره ا ...

۱۹سالم بود همشو ریختم دور

ادمای موندگار و درست حسابیتو نیاز به نوشته ها یا چتاشون نداری

حضورشون بدون اینا پررنگ میمونه

جرمت را نمیدانم... توام ندان... اینجا سلول دنجیست که عاشق میله هایش میشوی... به بند زمین خوش آمدی🍃

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



سلام منم واسه نگهداشتن دفتر خاطرات خیلی دودلم. یه سری از هم کلاسیها برام چیزی نوشتن بالاخره خاطره ا ...

من که یکی برا دوران ابتدایی بود یکی هم برا دبیرستان دوتاشون انداختم دور بنظرم خاطره ها باید تو ذهن آدم ثبت شه

ثروت بی نقص، حقیقت انتخابی من است.
سلام منم واسه نگهداشتن دفتر خاطرات خیلی دودلم. یه سری از هم کلاسیها برام چیزی نوشتن بالاخره خاطره ا ...

من خیلی هاشو انداختم دور و فقط دو سه تا برگه نگه داشتم 

حالا جالبه همون شخص رو که یادگاریشو نگه داشتم و خیلی هم صمیمی بودیم، موقع ازمون کنکور دیدمش، دقیقا صندلی جلوی من بود، بهش سلام دادم حتی منو نشناخت 🤣 نمیدونم چرا هنوز دست خطشو نگه داشتم 


خروجی امروز من:

ظرف سوپ خوری و گلدان گل سرخی که از مامانم آورده بودم.گذاتشم دیوار فروختم.(خودشم نمیخواستشون)


دوتا سینی پلاستیکی.لگن کوچیکه که وقتی باردار بودم خریدم واسه توی حموم که روی دخترم آب بریزیم که اصلا استفاده نشد.یه ظرف شیشه ای که خرید هیجانی بوده و کاربردی نداشت واسم✨


من فعلا نمیتونم پاشم کاری کنم ولی یادم نگهمیدارم حتما دفترخاطراتمو میذارم خروجی.

کتابای دبیرستانمو ۸ سااااال برای یادگاری نگهداشته بودم خداروشکر پارسال عقلم کارکرد همرو فروختیم البته خونه مامانم بود.

ما هیچ تر از هیچ/پی هیچ/دویدیم/جز هیچ/دراین هیچ/دگر هیچ/ندیدیم

جعبه داروهامم قرار بود مرتب کنم مامانم🤪🤪🤪برام مرتب کرد یه مشت دازو به درد نخور گذاشتیم بریزیم دور یه سری هم از هرکدوم چنتا مونده بود قیچی کردیم.

مامانم به من میگف چیه اینهمه اشغال نگهداشتی😂😂😂😂حالا خونه خودش یادش رفته 😂😂

ما هیچ تر از هیچ/پی هیچ/دویدیم/جز هیچ/دراین هیچ/دگر هیچ/ندیدیم

چه جالب الان تاپیک و دیدم. من برعکسم دلم نمیاد هیچی دور بریزم. مثلا لباسی که برام تنگ شده رو نگه داشتم میگم اگه لاغر شدم بی لباس نمونم🥴 دفتر خاطرات و نگه داشتم با اینکه شاید اون آدم هارو الان ببینم نشناسم ولی نوع نوشته های کودکانه و اون حس و حالشو دوست دارم. کلی گل خشک شده دارم که با دیدنش منو یاد خاطره های قشنگم میندازه. خوشبحالتون که میتونین دل بکنید

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز