خونه مادرشوهرمو قبلا براتون توصیف کرده بودم که از هرجایی یه چیزی اویزونه و...
حالا یه خواهرشوهر مجرد دارم که با اینکه تو یه همچین خونه ای زندگی میکنه ولی یه سری کارهاشو میبینم کیف میکنم
هیچ ادمی مسلما کامل نیست و بالاخره هرکسی تو یه زمینه ای مشکل داره
این خواهرشوهر منم مثلا وسیله و ات و اشغال و خرت و پرت زیاد داره. مثلا تو اتاقشون یه تاقچه دارن پر از شامپوهای مختلف و لوازم بهداشتی ارایشی و... که خیلیاش شاید تاریخشم گذشته باشه ولی اصلا برنمیداره نگاه کنه ببینه چی به چیه
ولی کارایی که انجام میده و من دوس دارم یکیش همین مورد کفش ها. جاکفشی ندارن وقتی از بیرون میاد کفش هاش رو سریع تمیز میکنه و میبره میذاره تو کمدش
یا از بیرون میاد وقتی گرم بوده و عرق کرده سریع لباساشو میندازه لباسشویی با اینکه لباسشوییشون ازین دوقلو قدیمی هاست و کلی طول میکشه باهاش لباس شستن!
یا مثلا کیف زیاد نداره. تیپش اکثرا سفید و مشکیه یا نهایتا ابی و همه لباساش همیشه با هم ست هستن. لباس گل گلی و اینا نداره. اکثر لباساش حتی تو خونه ای ها ساده هستن و بدون طرح به خاطر همین همیشه خوش پوش به نظر میاد.
حالا من نگاه میکنم میبینم اکثر لباسام طرح دارن مثلا بلوز طرحدار با شلوار طرحدار بپوشی خب دیگه خودت توش گم میشی و شلخته به نظر میای!
من قبلا لباس طرحدار خیلی میخریدم ولی جدیدا دیگه سعی میکنم لباس ساده بخرم یا نهایتا راه راه باشه نه گل گلی با طرحای شلوغ و درهم برهم که بیشتر ذهن رو اشفته میکنن