دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
خانوما من تو این چند ساعت که به نفسم غلبه کردم واون چیزایی رو که صبح گفتم نخریدم واقعا یه حکم ...
وااای خداا
پیش پیش زیارتتون قبول باشه. نائب الزیاره باشین از طرف همه دوستان
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
وزن اولیه ۷۴ ↩️وزن هدف ۵۷ ↩️وزن فعلی ۶۱ ...سنگ در آب می اندازم و میپندارم که با این سنگ زدن ماه به هم میریزد...کی به انداختن سنگ پیاپی در آب، ماه را میشود از حافظه آب گرفت... شازده کوچولو پرسید: غم انگیزتر از اینکه بیای و کسی خوشحال نشه چیه؟ روباه گفت: بری و کسی متوجه نشه...!!! پشت هر مرد موفق زنی است که خیالش از مردانگی جمع است...
خانما اینجا شاید جاش نباشه میشه یه راه حل بهم بدین ؟ ذهنم درگیر همسرم و گذشتش هست گذشته نحسی که تو ...
عزیزم امیدوارم مشکلت حل بشه من خودم تازه دارم این پادکست تقصیر تو نبود رادیو راه از مجتبی شکوری روگوش میدهم احساس میکنم تمریناتش خوبن ولی پادکست رواق عالی بود دیدو نگرشتون رو عوض میکنه مطمینم اگر بقول فرزین رنجبر که راوی پادکست هست فرزند زمانه خود باشید این پادکست ارزش چند بار شنیدن رو داره. خیلی کتاب خوندم خیلی پادکست گوش میدهم ولی باور کنید اینها یک چیز دیگه هستند.تمریناتش رو انجام بدهید قول میدهم بهتر بشید اگر فعالانه گوش بدهید
چون عاقبت کار جهان نیستی است/انگار که نیستی چوهستی خوش باش
اون دوستانی که میگن مرض خرید فلان چیزو دارم یا به یه دونه راضی نمیشم و باید همه رو بخرم و ... منم قبلا همین مدلی بودم. مثلا یه بار گیر میدادم به کفش خریدن، یه بار ظرف و ظروف آشپزخونه، یه بار کرمای مراقبت پوست و .... فقط انبار میکردم یا میدادم به اطرافیان. بعد فهمیدم ریشه این خریدای هیجانی کنترل استرسم بود. یعنی وقتی خرید میکردم تا چند روز بخاطر داشتن یه چیز جدید خوشحال بودم. این حس خوب کاذب باعث میشد هی تکرارش کنم. الان که به این موضوع آگاه شدم خیلی خیلی کنترلش میکنم و برای اینکه با خرید هیجانی لااقل پولم نابود نشه، این مرض خریدن رو سوق دادم سمت طلا. مثلا قبلا فلان کفشو میخریدم بعد برای ست کردن مجبور میشدم مانتو و شالم بخرم. تا نمیخریدم آروم نمیگرفتم و همش فکرم پیشش بود. ولی الان مثلا یه پلاک میخرم بعد دنبال اینم که گوشواره ست اون پلاکم بخرم بعد دستبند و ...اینجوری هم سعی میکنم پس انداز کنم هم اون مرض خرید کردن التیام پیدا میکنه
هر چقدر به احساسات درونیتان آگاه تر باشید، نقاب ها و سپرهای کمتری را همه جا با خودتان حمل میکنید.