مینیمالیست شدن یعنی چی؟

سلام دوستای عزیزم صبح همگی بخیر

خروجیای اول صبحی رو جمعم:

یه تاب 

یه ملافه که خیلی کهنه شده بود

یخچال رو مرتب کردم یه شربت که تاریخ انقضاش گذشته بود انداختم خروجی 

یه ظرفِ خالی پلاستیکی کِش و گیره دخترم رفت کیسه بازیافتیا

یه مقدار پارچه سفید گل دار داشتم که استفاده نمیشد یه سفره کوچیک برای نون که نیاز داشتم و دو تا رو بالشتی برا مامانم دوختم

من همه چیز اضافه رو می برم دور یا لباس های بچه ها هر فصل باتوجه به اینکه کوچیک شده میدم به کسی تا کندش‌ن پرنشه و تمام قبض های خونه ام مجازی  میاد و پرداخت میشه هر لحظه جاروی دستی نبتون میکشم و برای غذا خوردن پسرم همیشه پارچه مخصوص پهن میکنم تا فرش کثیف نشه البته کلاس چهارم هستش اما عادت داره به ذره ذره خوردن نمیتونه یه باره غذا بخوره دوبار در سال خونه تکونی میکنم هر 6ماه یکبار همه هم میگن با اینکه شاغلی هیچ وقت خونه آن به هم ریخته نیست 

عکس ها برای عزیزانی می فرستم که ایسنتا ندارند امیدوارم از حوصله جمع خارج نباشه.

منم زیر تخت ام خالیه.

دیشب داشتم تایپ می کردم وسط اش خوابم گرفت نفهمیدم چطوری جمع اش کردم.اصل حرفم این بود که واقعا کمتر خونه ای می بینم که جدا از بحث خلوت ومینیمال بودن منظم باشه یعنی لوازم خونه دسته بندی داشته باشه هر چیزی سرجای خودش مرتب چیده شده باشه حداقل تو خونه هایی که من رفت وآمد دارم اینجوری بوده.خونه هایی که واقعا کابینت ها زیادی داشتند ولی مرتب چیده نشدند.راستش خونه خودمم بعضی قسمت ها اینجوری مثلا قسمت رختخواب ها اصلا مرتب چیده نشده چون مامانم تو تهیه رختخواب ها سلیقه به خرج نداده خودمم فعلا امکان تعویض ندارم تا حالا سر فرصت.

ولی  مثلا کمد جلوی در عالیه وکفش ها واکس ها خیلی منظم چیده شده.سه تا کشوی آَپزهونه ام دوس دارم کابینت ادویه هام دوس دارم وخلاصه اینجوری

امروز نوبت جارو وگردگیری هال دیشب انجام دادم چون داشت برام‌مهمون می اومد.ولی اتاق ها امروز انجام میدم.

کمی بادام داشتیم با میوه گذاشتم روی میز نهارخوری جلوی چشممون باشه بخوریم تموم شه

۶ تا استکان کوچک دسته دار دارم وقتی مادر بزرگها میومدن خونه مون با نعلبکی توش براشون چایی میاوردم حالا یکی شون فوت کرده یکی هم زمین گیر شده  

استکانها رو آوردم دم دست بذارم خروجی

سلام دوستای مینیمالیست♥️منم بعد چندروز که روبه راه شدم دوباره رفتم سراغ کمد دیواری...چندتاداز اسباب بازیای پسرم رو که خراب شده بودن رو انداختم تونمکیا...تیشرتامم یه چندتاش دیگه قابل استفاده نبودن روانداختم دور،چندتادیگش که قابل استفاده بودن رو گذاشتم این روزای شیردهی چون زیاد عوض میکنم بدردم خوردن...کلی مشمای میوه داشتم(مشمازباله نمیخرم)بشدت این روزا بدردم خوردن برای انداختن پوشک ازشون استفاده میکنم. ظرف قرصا رو هم مرتب کردم.

امروز میخوام کشوی پسرم رو خلوت کنم لباس تابستونه هاش رو از کشو جمع کنم فقط لباس مخوص سرمابمونه.

سلام ما امروز ی سر ب انباری زدیم.

امان از این آقایون 😑

دست رو هرچی گذاشتم گفت حیفه ننداز دور.

هی گفتم بابا میخوای چیکار کنی با اینا میگفتش چیکارشون داری لازم میشن.

اخرشم گفت تو هم خوشت اومده ها همه چیو میندازی بیرون.😐

یه موکت کهنه انداختیم.

یه اسباب بازی شکسته

یه کارتن قدیمی بلندگوهای تلوزیون،خود بلندگوهارو فروختیم کارتنش ولی بود.چندتا کارتن کوچیک وسایل مثل قوری و ...

چند تا وسیله پلاستیکی دیگه

یه دستگاه خییییییلی قدیمی ماهواره

سشوارسوخته

اینارو انداختیم رفت.

یه مخلوط کن ک یه قطعه ش شکسته گذاشتیم دم دست بفروشیم.

یه کوله پشتی قدیمی یه کیسه برنج 

اینبار ک شوهرم همراهم بود نتونستم زیاد چیزی خارج کنم از انبار حالا دفعه های بعد خودم برم حسابی مرتب کنم

نپتون رو زمین بود همسرم پاشو گذاششت روش شکست

تصمیم دارم چند روز نخرم امتحان کنم ببینم بدون نپتون خونه تمیز میمونه یا نه😅

هر بار که دخترم یا خودمون غذا یا تنقلات خوردنی روی رو فرشی میشینیم فکر نکنم بدون نپتون زیاد سخت باشه برام  💪

حالا ببینم چی میشه

آاااره.مردا اغلب اینجورین،همسر منم  اصلا نمیذاره چیزی بندازم دور

یه زیرزمین کوچولو12متری داریم،بااااور کن سه برابر گنجایشش وسیله تووشه بدبخت 😭

سلام بر اهالی مینیمالیست و منظم و خوش سلیقه گروه. 

من اکثرا خواننده گروهم میام میخونم انگیزه و انرژی میگیرم میرم سروقت کارام. 

خونه تکونی عید که غوغا کردم از پاکسازی لباسام‌ گرفته تا خونه کلی لباس دادم رفت 

از عید به اینور هم هرسری خونه تمیز میکنم نیاز به خروجی باه همون لحظه میزارم تو لیست خروجی هام و دیگه بهش فکرنمیکنم 

لباس هم دیگه هرسری میخوام فصلی لباسارو جابجا کنم هرکدوم که مطمنم نمیپوشم یا نیازم نمیشه میدم میره 

شکرخدا الان ورودیهارو کنترل میکنم و سعی میکنم هیجانی و احساسی خرید نکنم

البته بگم چون تازه چندیال ازدواج کردم کلی وسایل اضافی رو جهیزیه دارم ولی دیگه خودمو کنترل میکنم ورودی وسایل خونه نداشته باشم تا عمری باشه از وسایلای موجود استفاده کنم 

و اینکه شوهرم منم مثل اکثر مردها سفت و سخت چسبیده به نگهداری وسایل غیر ضروری و ات و آشغال و اینجانب با جنگ و تهدید و دعوا و خونریزی هر سری مقداری میدم میره و بعضا هم یچاشکی که بعدش میفهمه دعوا میکنه 😂😂😂😂😂و اینجانب هر سری به کتف سمت چپم میگیرم دعواهاش میگه خیلی پررویی