من تو جهیزیه هم نه دکوری داشتم نه تابلو
یدونه ساعت دیواری داشتم فقط
از اینایی که دسته گل خواستگاری و.... رو هم نگه دارن نبودم
همه لوازم عقد و عروسیم رو هم یکسال نشده بخشیدم به عروسی نیازمند و خلاص کردم خودمو
همسایمون مادرم یه کاکتوس تو باغچه در خونشون کاشته بود
خوبم داشت بالا میرفت
زیاد بهش آب نمیدادن مخصوصا تابستون
اجازه گرفتم ازشون هروقت اومدم خونه مادرم بهش آب بدم
من هردفعه میرفتم اونجا شلنگ رو میکشیدم کنار باغچه و تا پر میشد خوووووب سیرابش میکردم
حالا تقویتی هم میبردم حل میکردم تو آب، ماهی یه بار میدادم بهش
خوب برگهاش پرآب شده بودن
یه روز دیدم کل اون کاکتوس که نزدیک دیوار کوچه رسیده بود از جاش در امده خوابیده رو زمین!
نگو کاکتوس جماعت رو باید زیاد بهشون آب نداد که ریشه هاش خوب تو خاک فرو برن برای پیدا کردن نم آب تا بتونه سنگینی برگها رو تاب بیاره
بنده خداهام اینو از ریشه دراوردن انداختن دور
خلاصه از خجالت یه مدته اصلا آفتابی نشدم جلوشون😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️
من فقط گریه نکردم ها انقدر حرص خوردم
مامان من خودش مینیمالیسته از خداشه یکی بگه وسایل و ظرفهای رو بده به ما بال درمیاره
منم سالهاست مشکل درد دست دارم
این مادر زن و داماد کی به این نتیجه رسیدن دست درد من بخاطر ظرف چینی هست نمیدونم😭😭😭
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
52 ثانیه پیش
53 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز