بهارک جون شما چه طورید کم پیدایی عزیزم
ممنون مونا جون....این چند روز خیلی سرم شلوغ بود...عکسهای یوسف گلم خیلی قشنگ بود...از طرف من ببوسش
راستی عزیزم معمولا بهتره بچه ها موسیقی رو از ارف شروع کنند که اساس موسیقی هست و بعد از اون سازشون رو انتخاب کنند
راستی عزیزم معمولا بهتره بچه ها موسیقی رو از ارف شروع کنند که اساس موسیقی هست و بعد از اون سازشون رو انتخاب کنند
mersi baharak jon
albate khodesh kheyli gitar dost dare
albate khodesh kheyli gitar dost dare
سلام بچه ها جون من نمی تونم وارد نی نی سایت شم کلی غصه دارم خوبین؟
salam eli jon
inja kheyli bad shode aslan nemishe omad
post ham sad bar mifresti ye bar miad
inja kheyli bad shode aslan nemishe omad
post ham sad bar mifresti ye bar miad
salam eli jon
inja kheyli bad shode aslan nemishe omad
post ham sad bar mifresti ye bar miad
inja kheyli bad shode aslan nemishe omad
post ham sad bar mifresti ye bar miad
سلام خوبین دوستام؟؟
من از دیروز عین جنازه ام دوباره میگرنم شروع شده یه مدت بود خوب شده بودم الان یه ماهی میشه دوباره زیاد درد میگیره. ایران که بودم به خاطر آلودگی هوا خیلی زیاد بود از وقتی اومدم اینجا خیلی بهتر شده بودم شدتش کم شده بود ولی هر وقت میام بازم زیاد میشه ایندفعه هنوز نیومده اومده پیشوازم... دیروز جشن کارناوال بود اومدم مثلا بچه امو ببرم گشت و گذار زیاد که نتونستم بمونم برگشتیم هم اینقدر حالم بد بود که فقط تی وی رو براش روشن کردم خودم ولو بودم رو مبل اصلا درست و حسابی بش نرسیدم یه حموم هول هولکی بش دادم شامشو تنهایی خورد حتی پیشش ننشسته بودم بعدشم که خوابید صبح هم مثلا کلاس داشتم ولی اینقدر حالم بد بود نمیتونستم رو پا بایستم بلند شدم که کارامو بکنم ولی دیدم اصلا مردش نیستم گلاب به روتون فقط بالا میاوردم نفهمیدم چطوری این بچه رو آماده کردم بردمش مهد اومدم خونه یه قرص دیگه خوردم خوابیدم تا ساعت 12 الان یکم بهتر شدم دعا کنید تا 3 ساعت دیگه که میخوام دیانا رو بیارم خوب خوب شده باشم... خسته شدم وقتی اینطوری شدید میگیره کلا فلج میشم با بچه کوچک خیلی سخته...
من از دیروز عین جنازه ام دوباره میگرنم شروع شده یه مدت بود خوب شده بودم الان یه ماهی میشه دوباره زیاد درد میگیره. ایران که بودم به خاطر آلودگی هوا خیلی زیاد بود از وقتی اومدم اینجا خیلی بهتر شده بودم شدتش کم شده بود ولی هر وقت میام بازم زیاد میشه ایندفعه هنوز نیومده اومده پیشوازم... دیروز جشن کارناوال بود اومدم مثلا بچه امو ببرم گشت و گذار زیاد که نتونستم بمونم برگشتیم هم اینقدر حالم بد بود که فقط تی وی رو براش روشن کردم خودم ولو بودم رو مبل اصلا درست و حسابی بش نرسیدم یه حموم هول هولکی بش دادم شامشو تنهایی خورد حتی پیشش ننشسته بودم بعدشم که خوابید صبح هم مثلا کلاس داشتم ولی اینقدر حالم بد بود نمیتونستم رو پا بایستم بلند شدم که کارامو بکنم ولی دیدم اصلا مردش نیستم گلاب به روتون فقط بالا میاوردم نفهمیدم چطوری این بچه رو آماده کردم بردمش مهد اومدم خونه یه قرص دیگه خوردم خوابیدم تا ساعت 12 الان یکم بهتر شدم دعا کنید تا 3 ساعت دیگه که میخوام دیانا رو بیارم خوب خوب شده باشم... خسته شدم وقتی اینطوری شدید میگیره کلا فلج میشم با بچه کوچک خیلی سخته...
فرق دخترا و پسره معلوم شد دیانا هم مثه آیلینه حتی بش میگم بپر تو بغلم نمی پره من میگفتم ترسوئه...
منم مثه توام شیده جون پول زیاد پای لباس نمیدم البته دیانا مثه حسین نیست پیشبند میزاره اونجوری نیست که صبح تا شب مجبور باشم 3-4 دست لباس عوض کنم هر 4-5 روز یه بار براش ماشین میزنم. راستم میگی اینا لباساشونو خیلی بزرگ میگیرن مخصوصا دامنا خیلی بلنده من هرچی پیراهن و سارافون برای دیانا میخرم خودم قدشو کوتاه میکنم اینقدر بلند دوست ندارم
منم مثه توام شیده جون پول زیاد پای لباس نمیدم البته دیانا مثه حسین نیست پیشبند میزاره اونجوری نیست که صبح تا شب مجبور باشم 3-4 دست لباس عوض کنم هر 4-5 روز یه بار براش ماشین میزنم. راستم میگی اینا لباساشونو خیلی بزرگ میگیرن مخصوصا دامنا خیلی بلنده من هرچی پیراهن و سارافون برای دیانا میخرم خودم قدشو کوتاه میکنم اینقدر بلند دوست ندارم
لباسای حاجی مبارک باشه عقیق خییییییییلی خوشگلن
مهرنگار جون منم با شیده موافقم ماها که تنهاییم نظرمون در مورد فامیل یه چیز دیگه ست گاهی اینقدر احساس کمبود میکنم نه فقط در مورد فامیل خودم در مورد فامیل شوهرم هم همینطور.... همه از فامیل شوهر مینالن من عقده خواهرشوهر مادر شوهر دارم هههههه حالا ایران که میام مامانم اینا رو میبینم ولی فامیل فرهاد همه آمریکان اونا رو دیگه اصلا نمیبینم... قدرشونو بدون
مهرنگار جون منم با شیده موافقم ماها که تنهاییم نظرمون در مورد فامیل یه چیز دیگه ست گاهی اینقدر احساس کمبود میکنم نه فقط در مورد فامیل خودم در مورد فامیل شوهرم هم همینطور.... همه از فامیل شوهر مینالن من عقده خواهرشوهر مادر شوهر دارم هههههه حالا ایران که میام مامانم اینا رو میبینم ولی فامیل فرهاد همه آمریکان اونا رو دیگه اصلا نمیبینم... قدرشونو بدون
زهره جون دیبات واقعا نازه خدا حفظش کنه
قربونت برم دنیزم چرا سرما خوردی؟؟
قربونت برم دنیزم چرا سرما خوردی؟؟
sorosheh jon ishala zoodtar khob beshi
kheyli narahat shodam azizam
diana sob saat chand mire mahd ta saat chand
inja mahd 4.5 saat hastesh man delam nemiad az yusuf joda besham
kheyli narahat shodam azizam
diana sob saat chand mire mahd ta saat chand
inja mahd 4.5 saat hastesh man delam nemiad az yusuf joda besham
مرسی مونا جون بستگی داره به ساعت کار مامانا مهدشون از 7 صبح بازه تا 6 بعد از ظهر من دیانا رو 3 روز در هفته که ملاس دارم از 8.30 میزارم تا 4 یه روزم 9 تا 12 ولی امروز که جالم خوب نبود 9.30 بردمش. منم از روزی 1 ساعت شروع کردم تا کم کم هر دومون عادت کنیم
moafagh bashid azizam
vali man az on hafte sabte namesh kardam vali ahnooz nabordamesh beghole shosho polemon ezafe bod dadim be ona
mikhaym berim mosaferat goftam baed az on bezaramesh
shayad ahm ye dafe zad besaram farda bordamesh
vali man az on hafte sabte namesh kardam vali ahnooz nabordamesh beghole shosho polemon ezafe bod dadim be ona
mikhaym berim mosaferat goftam baed az on bezaramesh
shayad ahm ye dafe zad besaram farda bordamesh
سلام به همگی
من دوروزه دوباره در بستر بیماری هستم :(( اینقدر از من تو این پریود خون رفت که بدنم نای مقاومت در مقابل این سینوسهای عفونت کردم رو نداشت دست از سرتقی برداشتم امروز صبح رفتم دکر با یه ساک دارو برگشتم!! یه سرم هم نوش جان کردم به اضافه سفتریاکسون و یه آمپول گنده ء دیگه که تو سرمم زد و یه ویتامین C هم زد تنگش یکی دیگه هم زد تو سرمم نفهمیدم چی بود خلاصه اگر این همه آمپول رو تزریق میکردم سوراخ سوراخ میشدم الانم بهم اموکسی سیلین داده و گفت اگر سرفه هات ادامه پیدا کرد آزیترومایسین هم بخور فردا هم یه آمپول پنی سیلین میزنم در کل عمرم اینقدر آنتی بیوتیک نخورده بودم
من دوروزه دوباره در بستر بیماری هستم :(( اینقدر از من تو این پریود خون رفت که بدنم نای مقاومت در مقابل این سینوسهای عفونت کردم رو نداشت دست از سرتقی برداشتم امروز صبح رفتم دکر با یه ساک دارو برگشتم!! یه سرم هم نوش جان کردم به اضافه سفتریاکسون و یه آمپول گنده ء دیگه که تو سرمم زد و یه ویتامین C هم زد تنگش یکی دیگه هم زد تو سرمم نفهمیدم چی بود خلاصه اگر این همه آمپول رو تزریق میکردم سوراخ سوراخ میشدم الانم بهم اموکسی سیلین داده و گفت اگر سرفه هات ادامه پیدا کرد آزیترومایسین هم بخور فردا هم یه آمپول پنی سیلین میزنم در کل عمرم اینقدر آنتی بیوتیک نخورده بودم
من 23 بهمن رفتم یه عروسی مثل دسته گل رفتم مریض برگشتم تاااا حالا نمیدونم کدوم چشم کورشده ای منو نظر کرد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
6 ثانیه پیش
9 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز