سلام دوستان.سه روزه که باشوهرم قهرم اخه شب عید امام رضا گف بریم حرم دوستم میخواد مهدی. ببینه (مهدی پسرمونه یکسالشه)منم یکم بهم برخورد گفتم نمیخوام دوست ندارم کسی بخواد ببینه بیاد اینجا چرا من بیام خب جای اون نریم خودمون بریم حرم اونم گف بچه مال منه و از این حرفا که گف دیگه نمیخوام باهات حرف بزنم منم گفتم باشه بهتر.میدونین سختیش واسم اینه که نگف بیا باهم بریم فقط بخاطر یکنفر دیگه پیشنهاد داد بعدشم من عصر تو ت ل گ ر ا م گفتم که نمیام اما باز سر سفره گف بهش گفتم ادامه نده ناراحتی پیش نیار اما کار خودشو کرد چند روزه میره و میاد اصلا یک کلامم نمیگه دیروز بچم داشت غش میکرد از گریه اما بی تفاوت نگاه میکرد خیلی بهم ریختم
بله متفاوته شرایط موقعیتی بوده من با همسرم و دوستای خانوادگیمون ساعتها دور هم بودیم مو ...
من نگفتم منو ببره شما چرا متوجه نمیشی.خودش گف پاشو بپوش تو رو هم ببرم یجا واسه خودت وایسا ینی چی این حرف ینی اینکه بچمو تا اونجا مث ندیمه ها بردار بیار بعد برو پی خودت باز کارم تموم شد بیا خو همینو خودش میرف میومد منم خونه. میموندم .اینا به کنار رفتار ها و حرفای بعدش ازردم کرده.
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
عزیزم چند سالته و بچت چند وقتشه؟قبل بچه هم اینجوری بودین؟
22 سالمه.بچمم یک سالو نیمه.قبل بچه اینجوری نبود اصلا خیلی اروم بود همیشه میگف بریم بیرون مثلا زن داداشم میگف هماهنگ کن ماهم بیایم میگف نه خودمون بریم راحت تریم اصلا اهل دوست و اینا نبود یک ساله اینجوریه.قبلا قهر میکردیم دوساعت بعدش باهم خوب میشدیم.دوستش ادم عوضیه زن داره با همه هم تیک میزنه دوس ندارم بااونجور ادم ارتباط دهشته باشه واسش تو تل فیلم پ و ر ن میریخت اصلا خیلی ادم بیشعوریه
فک میکنم باهاش همراه میشدی بهتر بود.اینجوری رابطتون حفظ میشد و البته سعی کن جوابتو در جای خوبی بگی که اثر کنه.اینجوری که تو باهاش برخورد میکنی اون فک میکنه که دوس داری حکمرانی کنی برا همین اذیت میشه.قدیمیا میگن با پنبه سر ببر
تقدیم به یگانه مادرشوهرم.وقتی اومدی نفهمیدم کی اومده وقتی رفتی فهمیدم کی رفت...😜
از روز عید دارم بد میارم دیروز کم مونده برق گرفته شم جارو برقی اتصال داشت.از رو صندلی افتادم پام کبود شد.همش ظرف از دستم نیفته میشکنه تموم دستان زخم شدن.
فک میکنم باهاش همراه میشدی بهتر بود.اینجوری رابطتون حفظ میشد و البته سعی کن جوابتو در جای خوبی بگی ک ...
والا خوب رفتار میکنم همه جور خدمتی بهشون دادم خب اونم نباید بدونه زنم دلم میشکنه شام میخوری بدون هیچی گفتن میری صب میری بدون خدافظی .حتی یه سلام نگفته خب بعد با کدوم انرژی مثلا براش بلند شم چای بذارم اما با تمام اینا کم نذاشتم واسش
22 سالمه.بچمم یک سالو نیمه.قبل بچه اینجوری نبود اصلا خیلی اروم بود همیشه میگف بریم بیرون مثلا زن داد ...
عزیزم منم بعد زایمانم اینجوری شده بودم و لجبازی میکردم و همشم فکر میکردم تقصیر شوهرمه.تا اینکه فهمیدم از علایم افسردگیه.مواظب خودت باش و حتما برو پیش مشاور احتمال داره بدتر بشه