2777
2789
عنوان

تجلیل از برترین کاربران نی‌نی سایت

| مشاهده متن کامل بحث + 1022 بازدید | 240 پست
زرشکفعال که هستی حالا صادق و کاظم و نقی و ایناش و نمیدونم. اخلاقتمکه خیلی عه وا خواهره
من از سهم خود راضی نیستم، آن پاداش پا در هوای آسمانی به درد من نمیخورد. میخواهم زندگی ام همینجا و هم اکنون تحقق یابد.

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

والا ما بی ادبی هم دیدیم!
امیدوارم توی زندگیهاتون هیچ وقت مشکلی نداشته باشید، همه چیز خوب و درست و سرجاش باشه، اما اگر خدای نکرده یه وقت گره کوری خورد به زندگیتون، خدا رو قسم بدید به ناامیدی حضرت عباس.. لحظه ای که کنار نهر علقمه.. یه چشمش به مَشکی بود که دیگه آبی نداشت و چشم دیگه اش به خیمه ها بود که دیگه روی رفتن به سمت بچه ها رو نداشت.. خدایا به حقِ دست گیرِ بی دست هیچ کس رو ناامید نکن..
2805
بابا اون طفلکی میزوگی من زیاد اینجاها نمی پلکم گفتن خالی بسته چه می دونم چی گفته دختر خوبی بود که حالا شاید تو زندگیش ی مشکلاتی داشته، کی نداره کاری به کسی نداشت حالا چهار تا جاخان پاخان هم سر هم کرده باشه یارو اینجا شبآ تو پارک می خوابه می گه اگه لباس خوابم با شب کلاه ست نباشه تو ویلامون تو لواسون خوابم نمی بره!! آخه چی کارش داشتین طفلکی رو اینقده دلم سوخت
ولی خدایی من فکر نمیکردم عمو زاهد انقد جوون باشه تصورم یه پیرمرد 60 ساله بود کی مد کرده بگیم "عمو" آخه؟!
بی کار سفره نیست؛ بی سفره، عشق؛ بی عشق سخن نیست؛ و سخن که نبود فریاد و دعوا نیست، خنده و شوخی نیست، زبان و دل کهنه می شود؛ روح در چهره و نگاه در چشمها میخشکد؛ دستها در بیکاری فرسوده میشوند؛ و بیل و منگال و دستکاله و علفتراش در پس کندوی خالی، زیر لایه ی ضخیمی از غار رخ پنهان میکند. (جای خالی سلوچ، محمود دولت آبادی)
دراکولا کاش برنده میشدی روی ماهتو میدیدیم
بی کار سفره نیست؛ بی سفره، عشق؛ بی عشق سخن نیست؛ و سخن که نبود فریاد و دعوا نیست، خنده و شوخی نیست، زبان و دل کهنه می شود؛ روح در چهره و نگاه در چشمها میخشکد؛ دستها در بیکاری فرسوده میشوند؛ و بیل و منگال و دستکاله و علفتراش در پس کندوی خالی، زیر لایه ی ضخیمی از غار رخ پنهان میکند. (جای خالی سلوچ، محمود دولت آبادی)
بله مبینا جون
امیدوارم توی زندگیهاتون هیچ وقت مشکلی نداشته باشید، همه چیز خوب و درست و سرجاش باشه، اما اگر خدای نکرده یه وقت گره کوری خورد به زندگیتون، خدا رو قسم بدید به ناامیدی حضرت عباس.. لحظه ای که کنار نهر علقمه.. یه چشمش به مَشکی بود که دیگه آبی نداشت و چشم دیگه اش به خیمه ها بود که دیگه روی رفتن به سمت بچه ها رو نداشت.. خدایا به حقِ دست گیرِ بی دست هیچ کس رو ناامید نکن..
مبینا اونکه من تو عکس دیدم که به 30 ساله میخوردکه
بی کار سفره نیست؛ بی سفره، عشق؛ بی عشق سخن نیست؛ و سخن که نبود فریاد و دعوا نیست، خنده و شوخی نیست، زبان و دل کهنه می شود؛ روح در چهره و نگاه در چشمها میخشکد؛ دستها در بیکاری فرسوده میشوند؛ و بیل و منگال و دستکاله و علفتراش در پس کندوی خالی، زیر لایه ی ضخیمی از غار رخ پنهان میکند. (جای خالی سلوچ، محمود دولت آبادی)
مریم بنده خدا فکر میکرد تحصیلات همه اینجا متوسطه و سیکله. پزشکی و مزشکی سرشون نمیشه.
من از سهم خود راضی نیستم، آن پاداش پا در هوای آسمانی به درد من نمیخورد. میخواهم زندگی ام همینجا و هم اکنون تحقق یابد.
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792