من ۲۳ سالمه وشش ساله ازدواج کردم بخاطر فوت پدرم ترک تحصیل کردم سیکل دارم متاسفانه بعدش ازدواج کردم
همسرمو دوست دارم
من تویه خانواده و یه محیطی کاملا تعصبی وتنش آمیزی بزرگ شدم
ماحق رفتن تو جاهای عمومی رو نداشتیم حق اینکه یه دوستی رو داشته باشیم رو نداشتیم
الانم که ازدواج کردم همسرم اخلاقش خوبه ولی باز یکم اون تعصب رو داره بعد این رفتار های برادر هام روی روابط من با جامعه تاثیر گذاشته تنها دوست من مادر و خواهرم هست بدون اونها اعتماد بنفسی ندارم برم بیرون گیج میشم احساس میکنم همه نگاهم میکنن
از خیابون میترسم ردشم😢
هیچ دوستی ندارم
اگر الان هم بخوام نمیتونم با کسی ارتباط برقرار کنم بلد نیستم یعنی
از تنهایی رنج میبرم
مشکل باروری هم دارم
من خجالت میکشم برم استخر یا باشگاه یا همین سمینارهایی که شما گفتین اصلا صحبت کردن بلدنیستم دستو پامو گم میکنم استرس میگیرتم در عین حال خیلی عجیب هم هست خیلی مغرورم 😭😭😭😭😭