من تازه گلی بودم اندر چمن دهر یکباره فرو ریخت اجل بال وپر من
گل ها همه سر ز خاک آورده بیرون الا گل ما که سر فرو برده به خاک
***************************
نو گلی از بوستان پژمرد و رفت خاطر جمعی پریشان کرد و رفت
من که آبش داده ام با اشک چشم خون چرا بر چشم زارم کرد و رفت
***************************
نوگلی ده ساله بودم خوابگاهم شد مزار چهره ام بر خاک خوابیده زجور روزگار
گل به گل گشتم و تعریف تو کردم همه جا صد وسی غنچه بکندم ندهد بوی تو را
شب وروز در فکر تو در خواب بینم تورا خواب شب پوچ است بیداری می خواهم تورا
برای شفای امیر پارسا 4ساله ................ صلوات