2777
2789
سمیرا جون و شبنم جون من الان این طوریم از تعریفاتون : خودم عاشق اون عکس اولیم! ترکیب گنبد و گلدسته با اون ابرای ارتفاع بالای استراتوسی (!) حس سفر به آسمان هفتم رو به آدم تلقین میکنه! خداییش اونجا یه تیکه از بهشته... خدا قسمتتون کنه سفر حج... سال 85 حج دانشجویی نصیبم شد ... بعضی جاها مثل روضه النبی و مستجار که توی احادیث گفته شده قسمتی از بهشت هستند همین حس به آدم دست میده. اصن یه بو و عطر دل انگیز وصف نشدنی دارن... به قول دوستم انگار آدم این جور جاها صدای بال زدن فرشته ها رو می شنوه.... چه دلم خواست دوباره! راستی عیدتون هم مبارک! امروز سالگرد قمری عقدمون بود و به قول همسر جان 72 امین ماهگرد مهتابیمون!

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



نگار جون منم در مورد حرم امام رضا و روضه نبی دقیقا همین احساس رو دارم... در مورد دندوپزشکی هم بگم... شایلین جنس دندوناش خیلی خوب نبود ... مامان بزرگا هم که کلا با شکلات و ... یه حال اساسی به دنودنای شایلین جون داده بودن.. از همون بچگی خیلی از دندوناش خراب بود.. یه با بچه تر که بود بردیمش دندونپزشکی ... دیدیم نه شایلین طاقتش و داره نه ما.... برامون شده بود مثل یه کابوس.. هر جا دیگه می بردیم می گفتن باید از روش بیهوشی استفاده کنیم... تا اینکه این روش رو کشف کردیم.. تکنولوژی جدیدتریه... مثل بیهوشی داستان بستری تو بیمارستان و آزمایش خون و .... اینا رو نداره... ضمنا بیهوشی کامل از طریق گاز بیهوشی انجام میشه... و می گن ممکنه که عوارضی هم داشته باشه... ولی sedation تو خود مطب انجام می شه... متخصص بیهوشی تمام وقت بالا سرشه و از دست بچه آنژیو کت میگیرن و یه شلنگ وصله بهش داروی بیهوشی با دور پایین تزریق می شه... مناسب با سن و وزن بچه ... نزدیکای اینکه می خواد کارش تموم بشه دوزش و قطع می کنن... وقتی کارشون تموم شد بجه بیدار می شه
انگار که به یه خواب عمیق رفته باشه... می گن داروشم فرق می کنه... بچه نیمه هوشیاره.. شایلین حتی چند بار در حین کار صدا کرد مامان.... راستی هزینه اش هم 5 میلیون شد. که بیمه تکمیلی هیچیشو نمیده ... اگه بیهوشی کامل بود و تو بیمارستان یه مقداریشو میداد... برای بزرگا هم حتما می شه... ولی دخترم آخه چه کاریه...ترسو بذار کنار ههههه تو ک درد زایمان رو کشیدی دیگه چرا.... کلا که خیلی سخت بود نگار جون... کل اونروز حالت منگ داشت و همش می خوابید... کلا هم دو روز لب به هیچی نزد... ولی خدا ر شکر کابوس دندونپزشکی برامون تموم شد... چون من واقعا اعصابم نمی کشید هی برم اونجا درد کشیدن شایلین رو ببینم اونم بخواد جیغ بزنه و.... توی دو ساعت همه دندونای خرابشو عصب کشی و روکش کرد....
جل الخالق! واقعا؟! یعنی در این حد دندوناش خراب بودن؟ بچه های عمه شوهرم دندوناشون افتضاحن ... یعنی یه جورایی میشه گفت اصن دندون شیری خاصی نداشتن. همه سیاه و خورده خورده .... اما با چنان اعتماد به نفسی مامانشون می گفت عیبی نداره دندون اصلی که در بیاد خوب میشه .... تازه جالبه ایشون خودشون پرستاااااااارن! اما واقعا دندون شیری احتیاج به عصب کشی داره؟ من چرا نمی دونستم؟! کلا اطلاعات دندونی ام در حد صفره! خدا رو شکر فقط در مورد مزایای نخ دندون و مسواک می دونم!!! خخخخخخخخخخخخ چنین مادر وحشت زده از دندونپزشکی هستم من! برای همین شبها حتما برای یحیی جونی مسواک اساسی با خمیر دندون می زنم. یعنی طوری که باباش میگه : باز این فرچه کشی مامان نیلو شروع شد! حالا خدا رو شکر مشکل شایلین عزیزم برطرف شد. ایشالله دیگه چنین مشکلاتی براش پیش نیاد.
نگار جون دندونای آسیاب شایلین خراب بودن ولی هنوز به درد و آبسه و اینا نرسیده بود ولی هر دکتری میرفتیم می گفتن که این دندونا باید تا 12 13 سالگی بمونه واسه همین نمی خواستم به درد و اینا برسه و مجبورشیم هول هولکی بچه رو ببریم... راستی دندون شیری عصب داره اما نه مثل دندونای دائمی...
وقتی میرم اهواز از دو روز قبل از برگشتن هولم میکیره تهران با این بچه و بهونه گیریهاش چه کنم از همون فرودگاه تهران گریه زاری و بهونه گیریشو شروع کرد منتا قبل از مادر شدنم 8 سال از دوران تحصیل و کار و زندگی مشترکم رو دور از خانواده ام بودم اما هیچ وقت به اندازه این یکی دوسال احساس غریبی نکردم بخصوص وقتی میبینم این طفلک چقدر دلتنگه روز اول که اومدیم به باباش میگه بابا هر وقت رفتیم اهواز تو هم با ما بیا باباش گفت برای چی گفت آخه میمونی اینجا تنها بعد دلت برامون تنگ میشه ... (بچم هم دلش برای تنها بودن باباش میسوخت هم از اینکه مجبور بود دل بکنه و برگرده شاکی بود) از صبح شنبه هم بازمثل هر روز، اول صبح گریه زاری که چرا بابا میره سرکار .... تو خواب یه وقتایی با گریه حرف میزنه و میگه مامان بریم اهواز..
یه سوال: ذر مورد برنامه هایی مثل skype , ovoo و ...که امکان مکالمه تصویری دارن من چند روزه که با یکی از دوستام تو نروژ تماس تصویری دارم خیلی دلم میخاد با خانوادمم بتونم به همین راه صحبت کنم اما نگرانم که برای آیین خوب نباشه هم میترسم بیشتر هوایی بشه و هم اینکه درک این نوع ارتباط براش سنگین باشه از وقتی هم پانی جون این حرف مشاور رو گفته (که تا حد ممکن بچه ها با دنیای مجازی در ارتباظ نباشن چون براشون قابل درک نیست)بیشتر رو این مسائل حساس شذم آخه دیروز به من میگه مامان خاله (دوستمو میگفت) چطوری رفته تو کامپیوتر...خونش تو کامپیوتره؟؟
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز