بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

دلم گرفته.روز ده انتقالم.از روز شیش سینم شل شد نسبت به قبل.یک روزم علائم پریودی داشتم دیگه هیچی.انقد شوهر ذات خرابم اعصابمو این چند روز خرد کرده.بعبد میدونم چیزی باشه  تو دلم😭😭

عزیزم منم همه اش میگفتم چیزی نیست تو دلم 

ولی خدا فقط باید بخواد 

قران بخون . خدا بزرگه 💖💖💖

واییییییییییی خدایا عاشقتم همه دارن مثبت میشن

خیلی برات خوشحالم عزیزم

ماشالله و لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم

انشاللله ما هم همه مثبت شیم

الهی امین😗😗😗😗

خدارو شکر، به سلامتی ان شاالله، تبریک میگم عزیزم، همون کلینیک دکتر رستمی هم آزمایش انجام دادین؟ 

آخه آمپول hcg هم ميزديم، حتما ميخواد اثر آمپول بره كه انقدر دير گفته بريم برا آزمايش

ان شاالله🙏🏻

ان شاالله شما هم به همين زودي خبر مامان شدنت رو بدي

نمونه چي خراب شد عزيزم

تاپیک آنا جون مقدسه و منم تو این شرایط حوصله جرو بحث ندارم 

انشالله هرکی به هر دکتری اعتماد کرده جواب بگیره

موفق باشی

ای جانم، به مامانای جدید تبریک میگم، چه روزایی شده خدا رو شکر ، انشالله که این مثبت ها ادامه دار باشه، از مامانا با اون حس قشنگشون التماس دعای زیاد دارم روز چهارم انتقالم

داروخانه مركز ابن سينا

تورک آنا جان و دوستان سلام من خیلی وقته این تاپیک رو دنبال میکنم و همدردی اما امروز روز عزیزی هست برام اومدم منم بنویسم براتون من ۶ سال ازدواج کردم ۲۴ سالمه از اول جلوگیری نداشتم و باردار نشدم بعد ۱ سال دکتر رفتم و کلی قرص و اینا و همه تمرکز دکتر رو من بود🤓 تا آخر به ذهنش رسید شوهرمم آزمایش بده😐و آزمایش شوهرم خیلی بد بود و ما همون اول رفتیم صارم یه ۲ سالی هم اونجا بودیم و من عکس رنگی گرفتم و شوهرم هم دارو مصرف میکرد و مورفولوژی و تحرک و تعداد همه چی داغون بود و واریکوسل هم داشت به ما پیشنهاد میکرو دادن که یه سریا گفتن اینجا خیلی پولکی هستنو خودشون نمیزارن دفعه اول مثبت شه حالا الله و اعلم ولی من دلچرکین شدم و گفتم  بریم رویان اومدیم رویان و بعد کلی آزمایشو دوندگی گفتن میکرو هم به علت وضع خراب شوهرم فعلا واسه ما جوابگو نیست بهتره وضعش مساعد تر شه و خلاااااصه بعد ۲ سال و دکترای مختلفو آی یو آی پیش دکتر نعمت اللهی(اصلا قبول نداشتم آی یو آیش رو)و عملِ تشخیصی پیش دکتر رحمت اله رفیع و عمل واریکوسل همسرم دوباره برگشتیم سر خونه اول و رویان که ایندفعه گفتن شرایط بهتره چون همسرم فرتیل اید من و موتیلیتی بوست و کانت بوست و کاسنی مصرف میکرد و ما افتادیم تو سیکل میکرو!!و بعد آزمایشات روز دوم عادت سونو و از اون روز شروع ۱۵۰ واحد گونال اف و همینجور یک روز در میون سونو تا روز ۸ به بعد ستروتاید هم اضافه شد اما بهم گفتن احتمال هایپر داری و این ماه انتقال نمیدیم فقط پانکچر گفتم اگه حالم خوب بود هایپر نشدم گفت در هر صورت نه چون تخمک زیادی داری یادم نیس آمپول آزاد سازی چند تا بود و کی زدم و رفتم پانکچر که یه عمل سبک و راحت بود و بعدشم مشکلی نداشتم🥴البته از روزی که گفتن هایپر میشی روزی چند تا سفیده تخم مرغ و شیرسویا میخوردم....(ادامه پست بعد)

سلام الهام جون خوبی

منم روز۴ انتقالم چجوری به سر میکنی روزارو🤗

سلام عزیزم

بیشتر در حال استراحتم، برای نماز و غذا و دستشویی بلند میشم، بعد یه دور تو خونه میزنم و میخوابم، یه ذره یبوستم داشتم که از دیروز روغن زیتون و زیتون و انجیر خشک میخورم، 

شما خوبی خانومی

دیگه مرخص شدمو حتی داروهامم که واسه هایپری بود مصرف نکردم چون مشکلی نداشتم گفتن ۲۵ تا تخمک گرفتن که انگار ۸ تاش پوچ بوده و از ۱۷ تخمک ۹ تا جنین شد که کیفیتش رو نگفتن و ما هم نپرسیدیم اما گفتن هر دفعه ۳ تا انتقال میدن و من اومدم و بعد دو تا عادت سومین پریودم روز دومش که اول ماه رمضون بود رفتم سونو و استرادیولم شروع شد شبی دو تا تا روز ۹ و روز ۱۰ سه تا و بعدش سونو که گفتن خوبی و ادامه بده سه روز قبل از انتقال هم آمپول پروژسترون بهم دادن چون جنین هام سه روزه بودن هر روز یکی تا انتقال و بعدش هم روز انتقال با اینکه گفتن صبحونه بخور اما روزه گرفتمو نخوردم😑و انتقال هم خیلی راحت بود اما انقدررر بعدش دستشویی داشتم یادم نمیاد نیم ساعت خوابیدم یا نه سریع گفتم میتونم برم گفتن آره و رفتم و بعدشم اومدم خونه استراحت نسبی داشتم همه کارامو میکردم و چندساعتی هم دراز میکشیدم راستی بهم آمپول ناکسوپارین هم داده بودن دور ناف و به وجود غر غر شوهرم روزه هام رو هم گرفتم نمازم رو هم عادی خوندم و متاسفانه روز ۱۱ انتقالم پدربزرگ شوهرم که خیلی برام عزیز بود فوت کرد و من دنبال مادرشوهرم که میدویید و گریه میکرد کلی پله بالا و پایین کردمو سوار ماشین شدم رفتم یه شهر دیگه و برگشتمو کل روز هم سر پا و گریه و زاری از کمر  درد میمردم شبش انقدر حالم بد بود رفتم بیمارستان اما گفتم اول آزمایش بنویسه بعد دارو بده(بقیه پست بعد)

خانوما درد وسنگینی سینه موقع دست زدن حساس شدنش از عوارض قرص ضدبارداریه