2777
2789
عنوان

بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

| مشاهده متن کامل بحث + 7046207 بازدید | 684503 پست
صدف جون امروز بعد از پنج  روز جهنمی که داشتم تازه تونستم بگم خدایا راضیم به رضای تو احساس ...

منم نمیتونستم بگم اما گفتم و دلم آروم گرفت،یادمه قبلا ک ای یو ایم منفی شد انقد جیغ میکشیدم و گریه میکردم که قلبم درد میگرفت انقد برام سخت بود،اینبار وقتی گریه کردم اما به خدا گفتم راضی ام به رضای تو 

همسرم اینو بهم گفت بگو و گفتم و فعلا ک آرومم نمیدونم آرامش قبل طوفانه یا ن

گریه میکنم اما زود جمع و جور میشم شایدم توان گریه ام نداشته باشم.اما از خدا میخوام به قلب هممون آرامش بده و تموم شن این روزا و روزای خوب و شادی بیاد

پروردگار من! تو رو جون اون حبیب ازلیت کسی که دوسش داری یعنی علی (علیه السلام)                                             این چندروز که آسمون نزدیک تره دریاب...                    خدایا دریاب...                                                        خدایا دریاب.... تو خودت گفتی بیا من اومدم...یا کریم یا رحیم یا  غفور                                                        رمضان ۹۸/۳/۱۱ روز۲۶رمضان

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



منم نمیتونستم بگم اما گفتم و دلم آروم گرفت،یادمه قبلا ک ای یو ایم منفی شد انقد جیغ میکشیدم و گریه می ...


@آزي25776


صدف و آزي عزيز براي هردوتون ناراحت شدم و نتونستم چيزي بگم كه احساسمو نشون بده چون خودم حال خوبي ندارم و استرس منو پيچونده تو خودش و آزارم ميده، برام دعا كنين و از خدا ميخوام به زوووودي دلتون شاد بشه، و ايندفعه بارداري راحت و بيدردسري داشته باشين،،، به قدري غرق در اضطرابم كه به خاطر تزريق يه دكا داغون شدم روحاً، الان بدنتون آمادست سريع برين تو كار ادامه انتقال

...
منم نمیتونستم بگم اما گفتم و دلم آروم گرفت،یادمه قبلا ک ای یو ایم منفی شد انقد جیغ میکشیدم و گریه می ...

صدف جون من درکت میکنم و آزی جون همینطور ،منفی شدن درد روحیش از سقط و افت بتا کمتره با این حال من اینبار حسم میگفت منفی شدم تا حدودی آمادگی بتای منفی رو داشتم ولی بازم نتونستم با این شکست کنار بیام از روزی که بتام منفی شد قرص آسنترا میخورم خدا رو شکر چند روزی میشه دوباره دارم آروم میشم 

صدف جون من درکت میکنم و آزی جون همینطور ،منفی شدن درد روحیش از سقط و افت بتا کمتره با این حال من این ...

ارمغان جون من مرض ترس از دارو دارم وگرنه چقد دلم ميخواد فلوكستيني چيزي بخورم، ب خدا از ين حالم خيلي عصباني و خسته ام كه با يه دارو پدرم درآد خيلي بده

...
قندت خوبه پرولاکتین بالا

الان برای انتقال جنینام مشکلی پیش میاد؟

خدای من ممنونم بخاطر دوقلوهای نازم که بعد کلی سختی و استرس سلامت دادی بغلم...انشاالله نصیب همه ی منتظرا بشه🥰
تو نت یه جا نوشته بود دودش اثر سمی رو سلول داره این نگرانم کرده، که دودش از تو شش به خون و تخمک&nbs ...

اوووووو پس نت گفته..... باید  با وزارت ارتباطات هماهنگ کنم نت تو و محیا رو قطع کنن😁

درسته ولي ميترسم بعدش تخمدانهام تبل شه، خيلي از ين نگرانم، ببين اگر مكانيزم اثر دارو رو ميدونستم الا ...

هر چی بیشتر بدونی بدتره..... تنبلی تخمدان اکر هم پیش بیاد ساده ترین و پیش افتاده ترین مشکله که با یک دوره دارو به راحتی دوباره راه میفته

شاعر میگه: کاش از روز ازل هیچ نمیدانستم 

که هبوط ابدم از پی دانستن بود😁

منم نمیتونستم بگم اما گفتم و دلم آروم گرفت،یادمه قبلا ک ای یو ایم منفی شد انقد جیغ میکشیدم و گریه می ...

من روز اول گفتم اشکال نداره دوباره شروع میکنم ولی یهو از فردا دلم خالی شد و زدم به گریه زاری خودمو تو خونه حبس کردم و کلا کارم شد فقط گریه چون واقعا نمیتونستم بگم خدایا شکرت نمیدونستم چرا باید بگم.  همسرم یه عالمه کیس و پرونده از بچه های ناقص و مشکل دار برام اورد گفت ببین دوست داشتی این بچه به دنیا میومدو اینجوری میشد اما بازم نمیخواستم قبول کنم میگفتم چرا داد که بخواد مشکل دار باشه و بعد بگیرتش!همین باعث میشد اروم نشم  اینقدر قاطی کرده بودم که منی که این همه سال نذاشتم حتی مامانم بفهمه مشکل داریم هرکس میخواست دلداری بده و میگفت شما که مشکلی ندارید دوباره باردار میشی با داد و گریه میگفتم نه من براحتی حامله نمیشم  من با بدبختی باردار شدم همه شاخ در اوردن. مامانم هنوز باورش نمیشه اما وقتی نزدیکام شروع کردن به حرف زدن باهام و میگفتن ما مطمئنیم دوباره به زودی باردار میشی دلم اروم تر شد مامان بزرگم هی بوسم میکرد میگفت من بهت قول میدم پای بچه بعدی الان تو شکمته 😂😂میگفت قدیمیا میگن وقتی بچه ای سقط میشه اب چله اش نریخته بعدی جاش میاد. یه عمه دارم خیلی دلش صاف و مهربونه به پاکی و خوبی تو فامیل زبونزده همه است هر روز بهم زنگ میزنه میگه من خدا رو به جون تک پسرم قسم دادم که زودتر از اونی که فکرشو بکنی باردار بشی. این حرفها ارومم کرد دلم قرص شد با خدا اشتی کردم دوباره دفتر شکرگزاریم رو باز کردم و شروع کردم به کشیدن همون مامان زشتو با نی نی تو شکمش. شما هم برام دعا کنید قوی باشم و خدا کمکم کنه. 

@آزي25776 صدف و آزي عزيز براي هردوتون ناراحت شدم و نتونستم چيزي بگم كه احساسمو نشون بده چون خودم ...

دوست نازنین ممنون از ابراز همدردی و محبتت. امیدوارم خدا به دلت ارامش بده و خودش کمکت کنه که راحت و بی استرس این راه رو به خوبی به سرانجام برسونی

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792