2777
2789
عنوان

بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

| مشاهده متن کامل بحث + 7047141 بازدید | 684579 پست
عزیزم دکترت راجب ازمایشاتتون چی گفتن

عزیزم به دکتر زرنانی نشون. دادم گفت تیروئیدت برای بارداری بالاست باید دارو بخوری و. گفت انعقادی. هم مشکل دارم و برای انتقال باید آنوکسا بزنم ولی خودش. برام نسخه نکرد 

تیروییدم هم توی رنج نرماله نمیدونم چرا گفت


خدایا قسم به بزرگی خودت ،امیدم به توست و بس 

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



از همه دوستانی که باهام همدردی کردن ممنونم امروز روز ۱۲ انتقالم بود و ازمایش خونم هم منفی شد، خیلی ...

سلام عزیزم ناامید نباش شوهر منم آزو اسپرمه. دفعه قبل که انتقال دادم و منفی شد خیلی کفر گفتم ولی بعدش پشیمون شدم . الان برای بار دوم انتقال دادم و سه شنبه آزمایش دارم . نمیدونم جوابم چی میشه ولی اینبار حس میکنم که باردارم . به هر حال هرچی باشه میگم شکر 

سلام بچه ها.خوبین؟امیدوارم حال همتون خوب باشه.منم بعد ۴روز تاخیر پریود با درد شدید اومد سراغم.حالم ب ...

منم با چند روز تاخیر به شوهرم گفتم پریود شدم داغوووووون شد انگار خبر مرگ کسی رو بهش گفتم انقدر بهم ریخت تو عمرم اینجور ندیده بودمش فقط خدا بهمون صبر بده خیلی حالم بده خدایا دلمون نمیخواد گله کنیم ولی انقدر دلمون داااااغ میشه و صبرمون تموم شده 

منم با چند روز تاخیر به شوهرم گفتم پریود شدم داغوووووون شد انگار خبر مرگ کسی رو بهش گفتم انقدر بهم ر ...

منم دقیقا بخاطر همین موضوع دوس ندارم اصلا بهش بگم.انقدم مواظبمه

یه روز که تاخیر داشته باشم مدام هوامو داره که کار سنگین نکنم.خودمو خسته نکنم.وقتی اینجوری میبینمش دلم بیشتر میسوزه.ولی انقد تاریخ پریودمو میپرسه مجبورم بگم بهش.از اونور دلم نمیخواد حتی یه روز تاخیرِ الکی داشته باشم‌که مامانم یا شوهرم بیخودی امیدوار‌ شن.یعنی غصه های خودم یه طرف،وقتی پریود میشم غصه ی بقیه رو هم میخورم.خیلی شرایط سختیه.امیدوارم انتظار ماهم این روزا به اخر‌ برسه.خدایا یه ذره هوامونو داشته باش‌ فداتشم💚😔

خدایا شُکرت...قشنگترین اتفاق زندگیمو،پرنسس نازم رو به دستای امن و مهربون خودت سپردم❤ خودت مواظبش بـاش خداجونم
ممنونم خواهری.عه یعنی با خودم نوار ببرم؟من برا لاپرا ی شب قبل بیمارستان خوابیدم خدا کنه اینبار از ای ...


لاپرااره یه شب بایدخوابیدمنم واسه لاپراسکوپی خوابیده بودم یه شب،ولی هیستروصبح بری بعدازظهرمرخصی تورشت؛اره نوارببری خوبه یه دونه توبهمن ب من دادن،بستگی ب رحمت داره شایدچیزاضافی مثل سپتوم وپولیپ واینانداشته باشی البته چون سپتوم داشتم برداشتن فک کنم خونریزی داشتم چون توفامیلی ک قبلش انجام داده بودم دکترگف  رحم مشکلی نداره خونریزی نداشتم ؛تاچندروزممکنه لک بینی داشته باشی؛والالوله هارونمیدونم ثمین جون چک میکنن یانه،سوندک راحته دختر،اره بابافقط کارسنگین نکن ازفردامیتونی کاراتوانجام بدی عملش سبک وراحته،ب خودت فشارنیارفقط

هرچه توخواهی نه آن میشود،هرچه خداخواست همان میشود
منم دقیقا بخاطر همین موضوع دوس ندارم اصلا بهش بگم.انقدم مواظبمه یه روز که تاخیر داشته باشم مدام هوا ...

چقدر دلم میخواست جای اونایی باشم که راحت باردار شدن و شاید یه وقتهایی حسودی کردم، خدایااااااااااااااا 

چقدر اونایی که باردار میشن ناز میکنن برای شوهزهاشون چقذر عشوه میان چقدر عزیز تر میشن ولی ما چی، امشب شوهرم بهش گفتم پریود شدم عصبانی شد و ناراحت، قند برای چایی برداشتم گفت قند بزرگتر نبود برداری چه خبره!!!! 

اصلا احساس میکنم دلش نمیخواست قیافه مو ببینه، بدبخت فقط با بچه های دوستهاش بازی میکنه هی میگه دلم میخواست با بچه ی خودم بازی کنم 

چقدر اونایی که باردار میشن ناز میکنن برای شوهزهاشون چقذر عشوه میان چقدر عزیز تر میشن ولی ما چی، امشب ...

تقصیر تو چیه اخه.اینجوری نگو گلم.مردا هم به اندازه ی ما غصه مبخورن دیگه.مگه ما غر نمیزنیم؟اونام حق دارن.ما هم به‌زودی مامان میشیم عشوه میایم.من دلم روشنه.صبوری قسمتی از‌ وجود ما منتظراس.ماها عوضش خیلی خیلی‌بیشتر قدر زندگی و بچه‌هامونو میدونیم.انقد خودتو اذیت نکن فدات شم.منم خیلی وقتا غصه میخورم اما تهش میگم من این مسیرو میرم و به هدفم میرسم.من باااید مامان شم.چون مطمئنم خدا دوس داره منم مادر شدنو تجربه کنم.ولی شاید الان وقتش نیس.ما هم خیلی زود طعم مادر شدنو میچشیم.بهت‌قول میدم دوستم

خدایا شُکرت...قشنگترین اتفاق زندگیمو،پرنسس نازم رو به دستای امن و مهربون خودت سپردم❤ خودت مواظبش بـاش خداجونم
خیلی امشب گریه کردم به هیچ عنوان گریه ام بند نمیومد انقدر که قلبم شکسته بود 

الهی بمیرم برای دلت.گریه کن یه ذره سبک میشی.منم خیلی دلم گرفته بود امشب.اما مامانم اینا خونمونن نمیتونم بزنم زیر گریه.عزیزم خیلیا سخت تر از ما امتحان پس میدن،با از دست دادن عزیزاشون،با بیماری،با هزارتا گرفتاری.ماها تنها نقطه ضعف زندگیمو بچه ست.باور کن روزی میرسه که ماهم بچه هامونو بغل‌بگیریم.من ناراحتیتو میفهمم.خودم امروز که پریود شدم دلم میخواد برم گم‌و گور شم.ولی خب‌چیکار میشه کرد؟باید تحمل کنیم.من مطمئنم تو به زودی مامان میشی گلم.

خدایا شُکرت...قشنگترین اتفاق زندگیمو،پرنسس نازم رو به دستای امن و مهربون خودت سپردم❤ خودت مواظبش بـاش خداجونم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

سفر به دبی

goli۲۷ | 40 ثانیه پیش

حال خوب

بهاران777 | 2 دقیقه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز