خواهرای گلم،خاستم اینجا یه مطلبی رو که تجربه شخصی خودم هست باهاتون درمیون بزارم...🤗
من از وقتی که وارد سیکل شدم،منظورم از قبل پانکچر تا انتقال...در اصل از وقتی که با دکترم شروع کردم هرچی دکترم میگفت انجام میدادم.. سونو میکرد میگفت خوبه میگفتم خب خداروشکر..قرصو آمپول داد خریدم استفاده کردم.. سونوی های قبل پانکچر کرد و گفت فولیات خوبه گفتم خوب خداروشکر...
نمیپرسیدم سایزش چنده اونور چندتا اینور چندتا... باورتون نمیشه من اصلا نمیدونستم هایپری چیه..
با وجود اینکه هایپر شده بودم و سرم و قرص داشتم که کنترل شه.. باخودم میگفتم خطرناک که نیست،دکتر گفته سفیده بخور دوغ بخور حله...و دقیقا سه روز بعد پانکچرم حالم خوب بود خداروشکر..
حتی دو هفته بعد پانکچر رفتم کارت جنینم رو گرفتم.چون اصلا نمیدونستم شاید پوچ باشن شاید نگیره... کلا همیشه میگفتم خب خداروشکر این مرحلم به خوبی طی شد.. برای انتقالم خیلی عادی رفتم انتقال دادم اومدم خونه.راه میرفتم تو خونه،خودم آخرا آشپزی میکردم،حتی جااروبرقی کشیدم سبار،گردگیری کردم،برای آمپولام بیرون میرفتم،وحتی اصلا طبعم رو نمیشناختم..هرچیزی که همیشه میخوردم بازم ادامه دادم و مشکلی نداشتم خداروشکر.. و مثبت هم شدم.
با این حرفا نمیخام بگم که کارای بقیه اشتباهه که استراحت مطلق هستن.. یا چرا انقد گیر میدین به دکترتون.. نه به هیچ وجهه...
اصل منظورم اینه اون حس اعتماد به دکتر،و اون فکر مثبت که تو سر آدمه واقعا واقعا واقعا تاثیرش از همه چی بهتره..
والا اگه من میدونستم هایپرمو ممکنه شکمم آب بیاره مطمعنم همینطور میشد.انقد که بهش فکر میکردم سرم میومد.
دقیقا سه روز که منتظر بودم آز دوم رو بدم انقدر تو نت چرخیدم انقد استرس داشتم که حتما بالا نمیره بتا، این میشه اون میشه که واقعا هم همینجوری شد.همش بخاطر فکر خراب و انرژی منفی.
ماشالا همه هم که استاددددد فکر منفی.. تا هر چی میشه بزن نت.. نت هم که بدترین چیزا رو برای حالت ما گفته😄😄😄😄
پس توروخدا اگه میخاین زودتر به هدفتون که اون نی نی های خوشگل موشگله برسین... اول از همه فقط فکر خوب کنین🍀🍃💚
تا ذهنتون رفت سمت فکر منفی یه لعنت بر شیطون بگین...
خدا اونقدرررررر مهربون هست که ماروهم به آرزومون میرسونه.شک نکنین🌷🌹🏵