عزیزم تا مدتی هست نگران نباش.....
من با اینکه بیشتر از ۶ ماه شیر نداشتم اما تا مدتها از سینم شیر میومد.....
حتی یادمه به دکتر گفتم یعنی دوباره برگشته؟
اگه برگشته باز شیر بدم گفت نه طبیعیه....
گفت به سینه هات دست نزن و هی چکش نکن به مرور رفع میشه.....
اگه نشد دارو میدم......
عزیزم من صب از خواب بیدار شدم کمرم شدید درد میکرد مثه وقتای پریودی دردش میگرفت ول میکرد تا چند ساعت همش اینجور بودم عرق سرد میکرد کمرم دردش میگرفت قط میشد دردش مثه کمر درد های قبل نبود .سفتی شکم رو هم داشتم که چند روز بود شروع شده بود رفتم بیمارستان بستری شدم به خاطر انقباض ها سرم واسم زدن تا صب اونجا بودم قرار بود مرخص بشم البته کمردرد رو تا صب داشتم ولی شدید نشده بود خودم میدونستم درد شروع زایمان هست حس میکردم .من ترشح نداشتم دکتر خودم اومد معاینه کرد گفت دهانه رحم چند سانت باز شده افتادی تو فاز زایمان . خدا خیرش بده سریع بردم اتاق عمل اگه نه دردام شروع شده بودن احتمال زایمان طبیعی بود . یعنی اون شب تا صب تو بیمارستان فقط گریه میکردم که زوده بچم به دنیا بیاد میخا چکار کنم . دکتر اتاق عمل هم از شوهرم امضا گرفته بود که چون بچتون زود داره میاد به احتمال ۹۰ درصد میره تو دستگاه . که خدا خودش بهمون کمک کرد به لطف خدا دخترم نیاز به دستگاه نداشت
سلام دوست عزیز. پیغامتون و که دیدم خواستم یه چیزایی رو اضافه کنم. من الان سه ساله که با NHS درگیر درمانم و هیچ سرویس قابل توجهی ازشون ندیدم واقعا. دوبار میکروی منفی داشتم که هر دوبار بعد از انتقال هیچ توجهی به من نشد. با اینکه بعد از انتقال دچار نفس تنگی و ورم پا میشدم و حالت خفه گی داشتم و تماس های پی در پی با گریه و التماس که یه کاری برام انجام بدید فقط من و به GP ارجاع میدادن و اونم میگفت من اطلاعاتی ندارم چون تخصص ندارم حتی داروهاتم نمی شناسم که بدونم SIDE EFFECT دارو هست یا نه. دریغ از آزمایش خون بارداری.... خلاصه که من خیلی داغونم و الانم اصلا تو شرایط مساعد فیزیکی نیستم و تنها چیزی که لطف کردن به من گفتن اینه که برو بخش A&E. که اونم بار اول رفتم و گفتن ما امکانات رسیدگی و حتی تست بارداری نداریم. البته گفتن چون تست شما منفی بوده لزومی هم نداره.
این فقط در مورد من هم نیست. دوستانی بودن که بخاطر تشخیص سرطان تو نوبت های طولانی وقت تلف کردن و در آخر مجبور به بازگشت به ایران برای رسیدگی سریع تر شدن.
ببخشید اگه خیلی حرف زدم ولی واقعا انقدر تو شرایط بدی هستم که .... درسته این پیج محل دفاع یا عدم دفاع از خدمات خارج از کشور نیست و جایی دوستانه برای در کنار هم بودن و حال هم رو خوب کرد نه.
اگه همه چی انقدر اینجا عالی بود من الان تصمیم نداشتم بیام ایران و پیگیر سلامتیم بشم.
در نهایت براتون آرزوی سلامتی دارم و اینکه تو مسیر پیش رو موفق و موءید باشید.
آنا جانمممم عزيزم نگران نباش، ان شاءالله كه گل پسرت به موقع و صحيح و سالم دنيا مياد، واقعا با داشتن بچه كوچيك و دست تنها گذروندن اين روزا سخته ولي خدا اين معجزه خوشگلشو حتما رو يه حساب و كتابي بهت سپرده، سعي كن استرس نداشته باشي، من چند روز پيش به خاطر سرگيجه و سنگيني سر رفتم بيمارستان و يه لحظه يه بچه بدحال رو اوردن با ديدنش استرس بهم وارد شد همون لحظه همه دل و كمرم درد گرفت،با اينكه تا به حال اصلا ازين دردا نداشتنم، اينو گفتم كه تا اونجا كه ميتوني ريلكس باشي عزيزم
راستي كلسيم رو چرا قطع كرد ؟
سلام خانوما🌺🌺🌺
من ديروز انتقال داشتم
دكتر عارفي از سه روز قبل انتقال به من قرص ايكويين(استروژن) استارديول و وآمپول پروژسترون و شياف utrojestan دادن
دفعه هاي قبل كه انتقال داشتم اين داروهام نبودن
يه سوال ديگه م رو هم لطفا جواب بدين🌺
براي جاي آمپولا كه متورم و قرمز و خارشناكه چي كار كنم؟
تازه سه چهار روزه واي به حالم تا دو هفته ديگه😭
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز