بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

آنا جون با یکساعت تاخیر رفتم درمانگاه زدم

فردا رو چه کنم؟ساعت همیشگی بزنم یا مثل امشب؟

شبت بخیر آنایه عزیزم 

فدات بشم ممنون شب خوش

خدا رو شكر عزيزم ولي اگر همسرت ميتونست بزنه خيلي خوب بود خانمي ، من تازه بعضي وقتها كه همسرم نبود پروژسترون رو هم توي آينه خودم زده بودم ، بقيه آمپولها رو كه همه رو خودم تزريق ميكردم ، ترس نداره آخه .

متوجه شدم عزيزم منظور شما رو ، واقعا همه ما ميدونيم كه خيلي چيزها توي كشورمون اشتباهه ولي منظور من هم اين بود كه با فكر كردن بهشون چيزي درست نميشه ، مهم اينه كه توي زندگيهاي خودمون تغيير و تحول ايجاد كنيم . 😍😍😍😍

خدا رو شكر عزيزم دخملي من هم خوبه ، ان شا الله اين روزهاي آخر باباش از من مشتاق تره كه زودتر تمام بشه و ببينيمش . ان شا الله قسمت همه دوستان گلم بشه .

عزيزم آمپول بتا رو همون ١٠ روز پيش كه رفتم دكتر و يه مقدار فشار min بالا بود گفتم به دكترم گفت چون فشارم ميره بالا خطر داره بزنم اون موقع كه رفتم بيمارستان بهم گفت اگر لازم باشه برام تزريق ميكنن ولي توي بيمارستان هم همون حرف دكتر رو تاييد كردن و بهم گفتن نگران نباشم اگر خدايي نكرده مشكلي برام پيش بياد و مجبور به تزريقش بشم تا ٦ ساعت بعد از تزريق آمپول اثر ميكنه ، حالا به همين خاطر هنوز نزدم آمپول رو . 😘😘😘

سلام 

من روز ١٢ بهمن دوتا جنين رو انتقال دادم 

پيش دكتر عارفى

اما كمر درد دارم

خيلى استرس دارم

لیلا جون اینکه باید دکتری که علمش کافی باشه پیدا کنیم قطعا درسته اما متاسفانه تو ایران تو خیلی از شهر ها همچین دکتری در دسترس نیست
بد بختی اینه که اکثر  دکترای معروف هم کاری میکنن که برای خودشون منفعت بیشتر داشته باشه
نام نمیبرم ، اما دکتری هست تو تهران که خیلی معروفه و کلینیک داره خودش و اسم ببرم خیلی ها میشناسن و تعریفش رو شنیدن، اما فقط اونایی که از نزدیک با متد کارش اشنا هستن میدونن چطور تیغ میزنه مردم رو
یا تو شیراز و اصفهان
و اینا همه اشون متاسفانه معروفترین ها هم هستن مثلا!!

یه دوستی هفته ی قبل زایمان کرد که تو یکی از مراکز تهران میکرو کرده بود و مرکز خوبی هم هست ،  اما نام نمیبرم چون میدونم عده ای ممکنه اونجا تحت درمان باشن و نگران بشن

این بنده خدا نه تنها براش داروهای انعقادی تجویز نشده بود بلکه قبل از میکرو حتی تست های روتین که مشخص میکنه مشکل ترومبوز داره یا نه هم براش انجام نشد ، هفته ی قبل تو هفته ی 36 میبینه خیلی درد داره تو ناحیه پا و همین طور حرکت جنینش کم شده به شدت
میره پیش دکترش و دکتر میگه مشکلی نیست و ورم معمولیه و .....
یه هفته ای این دکتر اون دکتر رفت و امد میکرد
تا اینکه میره پیش دکتری که قرار بود سزارینش رو پیش اون انجام بده ، اون قدر اصرار میکنه که خانم دکتر مشکل من عادی نیست ورم پام یه طرفه اس حتما یه مشکلی هست ، برام سونو بنویس از پاهام ، دکتر هم با ناراحتی قبول میکنه و میگه معلوم نیست شماها دکتر هستین یا ما!!
تو سونو مشخص میشه تو پاهاش مخصوصا پای چپش ، مقدار زیادی لخته وجود داره
براش نوبت سز میزنن چون بچه در خطر بوده به علت مشکل ترومبوز
عمل میشه و شکر خدا بچه حالش خوبه اما خودش هر روز پاهاش ورمش بیشتر و بیشتر میشد
بعد از عمل برای پایین اوردن غلظت خون و از بین رفتن لخته ها مجبور میشن هپارین براش بزنن ، که باعث میشه محل عملش هم هماتوم تشکیل بشه
خوش شانسی که اورد این بود که هماتومش زیر اولین لایه پوستش تشکیل شد و هر روز با فشار دادن محل عمل،  خون ها خارج میشد

یعنی خدا فقط به این بچه و مادر رحم کرده !!

راستش خودم رو سرزنش میکنم که چرا وقتی دیدم داروهای ضد انعقادی نداره، بهش توصیه نکردم با چند تا دکتر مشورت کنه
اگه براش مشکلی پیش میومد قطعا خودمو مسئول میدونستم ، هر چند دکتر نیستم اما میدونم باید این مسائل رو چک کرد
و حتی به قیمت استرس دادن بهش ، بهتر بود بهش میگفتم

در نهایت میرسیم به حرف انا جون که مسائل انعقادی رو واقعا باید جدی گرفت
چون هم با جون خودمون هم بچه سر و کار داره

دوستایی که مامان هستین و باردارین ، راستش تو این چند وقت خیلی دو دل بودم که بگم این جریان رو یا نه
میترسیدم استرس بگیرین
اما در نهایت به این نتیجه رسیدم که باید بگم چون ممکنه به درد کسی بخوره