2777
2789
عنوان

بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

| مشاهده متن کامل بحث + 7046197 بازدید | 684503 پست
واقعا ناراحت شدم عزیزم .حتما پیگیری کن . علت رو پیدا کن 

ممنون دوست عزیز،باوجود دوستانی مثل شما که همدردیم وحال همو خوب میفهمیم وخدایی که اون بالا شاهد حال این روزهامونه مطمئنم  این روزای سخت هم خواهند گذشت و ما هم مادر خواهیم شد

اللللههههههییی شکرت،دوست دارم...

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

مامان درسا ایشالا که مامان شدی به نظرم نشانه های خوبیه منتظر خبرهای خوبت هستیم

فدات بشم مرمر جون نمیدونم اینقدرتوخونه نشستم دیگه گیردادم به ممه ها😆😆توکل بخدا ایشالله که همینجوره که شمامیگید

سلام دوستان عزیز،ممنون به خاطر همدردیتون،دفعه قبل هم که با میکرو باردارشدم جنین خوب رشد نکرد و خود ب ...

فدات شم........

خیلی ناراحت شدم ایشالله که عید سه نفره تون جبران این سختیاتو میکنه.......

خدا به بزرگی امید، ایمان و شکرگزاری داشته هاست که میبخشد. بابت تک تک داشته هایم بخصوص همسر بینظیر و پرنسس مامانیم و معجزه شیرینم سپاسگزارم.** turkana1378@gmail.com
فدات شم........ خیلی ناراحت شدم ایشالله که عید سه نفره تون جبران این سختیاتو میکنه.......

مرسی آنا جون،همین که حواست به عضوهای تاپیکت هست و تو شادی و ناراحتیاشون کنارشونی قوت قلبی واسه مون،انشالله خدا تا عید امسا دامن همه منتظرا رو سبز کنه 

اللللههههههییی شکرت،دوست دارم...
فدات شم........ خیلی ناراحت شدم ایشالله که عید سه نفره تون جبران این سختیاتو میکنه.......


انا جان 

من خودم سال ۹۴ یک بار میکرو انجام دادم و بچم تو شش هفته و شش روزگی رشدش متوقف شد و سقط کردم 

با یه گروه طب اسلامی اشنا شدم که با مصرف یه دوره یازده روزه شوهرم اسپرماش عالی شد حتی دکتر اورولوژی چشماش چهار تا شده بود

ببخشید که من اینجا پست گذاشتم ولی من زجرای کشیدم دلم نمیخواد بقیه از این مشکل زجر بکشن لطفا هر کی مشکل داره بهم پیام خصوصی بده تا لینک گروه و بهش بدم

هر کی میخواد جزئیات خوب شدن شوهرم رو بدونه بره تاپیک ناباروریم رو بخونه

هرروز که از خواب بیدار میشید اگه دیدید تو ایران اتفاق ناراحت کننده‌ای نیفتاده تعجب نکنید  صفحه رو یه رفرش کنید خودش درست میشه🙄

سلام دوستان، من یکشنبه انتقالم بود، امروز روز سومه،بازم حالتام مث دفعات قبله،دردای پریودی و تخمدان،حالم بده میخوام بهش فک نکنم ولی نمیشه😞دیگه اینبار هرکاری ک لازم بود کردم

اللهم صلی علی محمد وآل محمد
سلام دوستان، من یکشنبه انتقالم بود، امروز روز سومه،بازم حالتام مث دفعات قبله،دردای پریودی و تخمدان،ح ...

عزيزم الان اصلا به حالتهات فكر و توجه  نكن.. به چيزاي خوب فكر كن، سرتو گرم كن تا حواست متمركز دردا و حالتهات نشه.. موسيقي آروم گوش كن، فيلم كارتون يا طنز ببين... به خودت روحيه بده

دوستای خوب و مهربونم، من رفتم مسکن خوردم و استراحت کردم، الان خداروشکر خیلی بهترم،

آنا جونم یادمِ، تازه بارداریِ راحتی هم نداشتی ولی هزار بار شکر الان پرنسسِ خوشگل و نازت تو بغلتِ ، ایشالله خدا همیشه حافظ خودت و خانواده سه نفریتون باشه که همیشه برای همه ماها وقت میذاری.  

مامان سبحان جونم، کاملا درست میگی، متاسفانه شرایطِ سفر رفتن الان جور نیست، ولی دلم برای ایران تنگ شده، دوست دارم برم یه سر بزم سر مزارِ مامانم، ولی متاسفانه الان نمیشه، از طرفی هم باید حساب کتاب کنم برای دور بعد، خداروشکر دستمون به دهنمون میرسه ولی خب همه ماها میدونیم هزینه هایِ درمان خیلی بالاست، خدا ایشالله خودش کمک کنه، عزیزم تو خیلی ایمانت از من قوی ترِ برای منم دعا کن .  

دریا جونم، عاشقِ این پستایی هستم که میذاری، واقعا عالی بود از روش اسکرین شات گرفتم .   

nana جونم، حرفات درستِ، چون اونروز توی بیمارستان وقتی چشممو باز کردم از درد شکم و چهلو داشتم هلاک میشدم، تازه تو اتاق عمل بهمون مسکن زده بود، و درد من اصلا قسمت زیر دل یا تخمدان نبود ، دقیقا روده ، که میزد به پشتم، خلاصه همونجا دکتر قبل از مرخص کردن سونو کامل کرد مشکلی نبود فقط روده ملتهب شده بود، که من کلا روده ام ناراحت هست، البته روده تحریک پذیر بنابراین حسابی با دارو تحریک شده بود، فکر کنم تخمکا رو هم همشو درنیاوردن، کلا خود دکتر گفت، این دردا رو اعصابم تاثیر بدی گذاشته، خیلی ممنونم از حرفات عزیزم، الهی آمین دعای قشنگت به زودی مستجاب میشه.  

افسون جون، فدات شم، باور کن از دکتر حالم بهم میخوره، بعدم میری میگه خانوم طبیعیه ، اثر داروهاست، خب البته راستم میگه. ایشالله که خدا خودش همه ماهارو به آرزومون میرسونه.  


دوستای خوب و مهربونم، من رفتم مسکن خوردم و استراحت کردم، الان خداروشکر خیلی بهترم، آنا جونم یادمِ، ...

خداروشکر که بهتری.امیدوارم اینبار یه خبر توپ بیای بهمون بدی.مراقب خودت باش.

لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم

مونیکا جان در مورد استراحت بعد از انتقال برات در مورد اینجا بگم، اینجا با پای خودت میری یه اتاق خیلی استریل ، اتاق عمل نیست ولی خیلی استریل همون شرایط اتاق عمل رو داره و باید کاملا رعایت بشه، بعد روی تخت میری فقط دو دقیقه دراز کش میمونی روی تخت که پرستار تایم میگیره ، بعد پا میشی میگه لباساتو بپوش بعد میشینی روی صندلی چرخ دار میاردت بیرون توی سالن به اندازه نیم ساعت، بعد هم میگن خوش اومدی زحمتو کم کن و مرخص میشی.

در مورد انتقال باسونو و بدون سونو ، من انتقال اولم با سونو بود که باید مثانه حتما پر باشه، نمیخواد خیلی آب بخوری اگر یکساعت قبل از انتقال آب بخوری توی مثانه ات آب میره ونیازی نیست حتما احساس دستشویی داشته باشی، بعد از 20 دقیقه که روی صندلی بودی بهت میگن میتونی بری دستشویی،دفعه دوم هم بدون سونو بود و فرقی نداشت ، کلا مثبت شدن به این چیزا به نظر من ربطی نداره، ولی یه نکته که آنا جون میگه اونو در نظر بگیر ، اگر دلت میگه بمونی بیشتر تو بمون، این کارا به آدم آرامش میده، مثلا من دفعه دوم هم با مثانه پر رفتم البته تاثیری نداشت چون بدون سونو انجام دادن ولی خودم وقتی گفتن صندلی چرخ دارو پس بده اونموقع شوهرمو فرستادم بره هزینه ها رو پرداخت کنه و اینجوری 45 دقیقه بی حرکت بودم.

خداروشکر که بهتری.امیدوارم اینبار یه خبر توپ بیای بهمون بدی.مراقب خودت باش.

قربونت لی لا جونم، ببین پستت رو خوندم، منم یه وقتایی فکر میکردم خدا منو فراموش کرده، با یه آدمی در این مورد حرف زدم که خیلی خیلی با ایمانِ یعنی از خوبیشو ایمانش به خدا هر چی بگم کم گفتم، بهم گفت خداوند امکان نداره بنده هاشو فراموش کنه یا باهاشون قهر کنه، اینا حکمت الهی ما نمیدونیم چرا و به چه علت ولی فقط به خدا اطمینان کن، عین همون پستی که دریا گذاشتِ، و بهم گفت تو به تقاضای خواسته ات از خدا ادامه بده حتما بهت عطا میشه.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792