چقدر حرفات رنگو بوی اشنا داره ...
انگار من دارم مینویسم 💔
خودمو میگما!
حس میکنم کلا خدا دوست نداره مادر بشم ، وگرنه من راضی شدم دست به هرکاری بزنم حتی به خرید بچه هم فکر کردم
اوکی شده بود ولی چون ۷ ماهه خارج میکرد ترسیدم .. ترسیدم دو روز دیگه نوزاد بمیره و من بشم قاتل ...
الانم که منتظر خبر یکی ام قراره نوزادشو بده بهم ازم شماره گرفته ولی من شماره ای ندارم ازش ، گفته یا میدمش به شما یا میزارم بهزیستی... یکماهه منتظرشم زنگ نزده ، ماه اخرش بود فکر کنم زایمان کرده دیگه..
یا مثلا برای بهزیستی ثبتنام نکردیم چون دوتا از فاکتور هارو نداشتیم .. یکی تحصیل یکی فیش حقوقی
۳بار انتقالی هم ک دادم منفی شد💔
برای سال جدید پولی هم ندارم بخوام مجدد برم پانچر و انتقال