2777
2789
عنوان

بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

| مشاهده متن کامل بحث + 7046059 بازدید | 684498 پست

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



بچه های انتقالی شما همتون پردنیزولون دارین الان جزء داروهاتون؟؟؟؟؟ از قبل از انتقال هم داشتین؟؟؟؟؟؟ ...

نه ندارم من برا چیه

هرچه دلم خواست نه آن میشود...هرچه خدا خواست همان میشود....
بهار جون کجایی؟؟؟؟بیا یکم از خودت بگو.چه خبرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام عزیزم

خدا رو شکر،خوبم.البته چون شرایطم با شرایط سری قبل که انتقال دادم خیلی متفاوته نتونستم به اندازه سری قبل رعایت کنم مثلا یکی دو بار مجبور شدم پسرم رو بغل کنم برا دستشویی رفتن 😒 چون خیلی شیطونه راحت دستشویی نمیاد.

دو روز اول خونه مامانم بودم البته که چیزی بهشون نگفتم برا همین سعی کردم خیلی عادی رفتار کنم،از روز سوم هم کارای خونه و فسقلیم با خودم بود.

از دوشنبه یه درد شبیه گز گز زیر دلم دارم که بیشتر سمت راست رحمم هست،همون سمتیه که جنینا رو گذاشتن

دیروز یه خرده دردش بیشتر بود و توو کشاله پام کشیده شده بود

ولی دلمو به هیچ علائمی خوش نمیکنم،دلم نمیخواد الکی امیدوار بشم بعد توو ذوقم بخوره سعی میکنم به هر چیزی فکر کنم جز این قضیه


سلام عزیزم. شما خوبی؟ بله انتقالمون تو یک روز بود. امیدبه خدا هر دو نتیجه بگیریم 🙏 علائم خاصی نداری ...

گریه چرا عزیزم؟

زندگیتو بکن،تمام سعیتو بکن کم بهش فکر کنی همین استرس در روند لانه گزینی اختلال ایجاد میکنی.منم یه کم بی حالی دارم و از دیروز پا درد اما تا بتونم حواسمو از این قضیه پرت میکنم

گریه چرا عزیزم؟ زندگیتو بکن،تمام سعیتو بکن کم بهش فکر کنی همین استرس در روند لانه گزینی اختلال ایجا ...

درسته عزیزم. ممنون بله همین کارو می کنم. خیره ان شاالله عزیزم مثبتیم به امید خدا. 

من قاصدک فوت کردم، شمع کیک تولدم رو فوت کردم، من وقتی ستاره ی دنباله دار دیدم دستام رو به هم چسبوندم، من آرزو کردم، من دعا کردم... چرا نشد؟ 💔

چشم عزيزمممم  ممنونم  خيلي بد منو ترسوندن  دكترم گفت باز جمعه تكرار كنم  گفت ...

بابا دیگه ازمایش نده.خودتو نابود کردی..

تو از روز ۱۲ شروع کردی ب ازمایش دادن..

شاید ماها هم اون موقع تو‌ازمایش میدادیم همینقد پایین بود..

ولی من روز۱۵ ازمایش دادم دیگه تکرارش نکردم...گفتم یگذره خون هم نمیدم برا دوروز بعدش..الان هفته ۹ بارداری هستم

سلام عزیزم خدا رو شکر،خوبم.البته چون شرایطم با شرایط سری قبل که انتقال دادم خیلی متفاوته نتونستم به ...

سلام عزیزم.انشالله که به خیروخوشی میگذره.دیگه خدا خودش شرایط شما رو با پسرکوچولو میدونه،خودش نینیا رو نگه میداره.

منم انتقال قبلیم زیردلم طرف چپ از روز نهم میزد مثل نبض.خیره انشالله

گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است...گاهی نخوانده قرعه بنام تو میشود...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز