سلام گلم شرمنده ندیدم ن زیاد رو به راه نیستم شرمنده اما امروز کلی گریه کردم خیلی
بعد همه ۱۲سال و تصور کردم و پشیمون شدم که از این دکتر به اون دکتر رفتم الان هم یه جوریم دکترم دکتر دلسوزی هستش گاها میگم چرا بهم هیچ دکتری تحریک تخمک گذاری نمی‌داده و اقدام نمی‌کردیم گاها میگم شاید اون زمان تخمک گذاریم خوب بوده خیلی فکرای چرت و پرتی به سرم میاد میترسم خیلی ترسی که نمیشه تو خونه گفت به هر کسی درسته هیچ دکتری کامل نیست اما باز ماها دلهره داریم الان تصمیم گیریم یه حوریه همسرم میگه برو انتقال چهارتا جنین فقط برام مونده خیلی میترسم
پماد و نمیدونم ولی به وضوح دردتو میفهمم من همون روز انتقال شرمنده اینقد تو خونه زور زدم خیلی ترسیدم اما دوستام گفتن انگاری یه کنجد تو عسل هستش جنین بنابراین برا جنینت نگران نباش آلو خیس کن ناشتا بخور برا من معجزه کرد آب ولرم بخور خوبه کیوی هم حساسیت نداری بخور رسیده باشه
عزیزم این فکرها منم می کنم من الان 41 سالمه. 6 ماه اول ازدواجم جلوگیری کردم الان با خودم میگم نکنه بخاطر اون بوده یا اینکه میگم شاید همون اولا یه دکتر خوب رفته بودم که بهم دارو داده بود کارم به اینجا نمی کشید و خیلی فکر چرت و پرت دیگه. یعنی این روزا کارم شده فکر و خیال.
من موقع انتقال مرکز بهم گفت اگه یبوست شد شربت از داروخونه بگیرم بخورم دقیق اصلا اسمش یادم نیس ام جی بود یا نه گفت از اون بخورم ایراد نداره تو انتقال.کیوی هم میگن خوبه برای یبوست ولی تو انتقال نمیدونم ضرر داره یا نه
باشه ممنون
برای من زخم شده و پماد هم زدم
از طرفی هم آنفلوانزا و سرفه های شدید ،
هر روز گریه میکنم از درد
امروز کمی رو به بهبود بودم که باز درد و سوزش مقعد و ...
ان شاءالله جوابت مثبت باشه ، ان شاالله نی نی سالم و صالح و بهتر از تصورت تو بغلت بگیری. الهی آمین
میترسم نمیدونم شده گاها بترسی یه جوریم میگم نکنه نباید این دکتر و میرفتم نکنه نباید این راهم میومدم زده به سرم خونه م یه جوری شلخته و بهم ریخته هستش خدا ببینه دلش برا ماها بسوزه فکر کنم خدا تو اشکای ما هستش که نگرانیمو میبینه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز