امشب دهمین تاسوعای التماسهامه😭
دهمین محرم نذرونیازهامه😭
دهمین تاسوعای گریه و استغاثه و متوسل شدن به امام حسین و قمربنی هاشم و علی اصغرته😭
امسال دهمین سالیه که بعد از ۱۲سال زندگی مشترک؛ مثل هرسالت، ناامید و دست خالی برم گردوندی😭
و منی که ۱۱سال چشم انتظارم و ششبار ای وی اف ناموفق داشتم.
و منی که جسمم زیر سنگینی اون حجم از داروهای شیمیایی طی این سالها زخمیه...😭
و منی که روح و جانم خستهی راهه..😭
و هربار ناامیدتر از قبل...
و منی که دیگه خستم ازین حجم از گریه و خستگی و التماس...😭
التماس و التماس و التماس😭
خدایا.... 😭
خداوندا...
من ازت طلبکارم😭
اره طلبکارم...😭
عمرم رو... 😭
جوونیم رو.. 😭
جسم و جانم رو..😭
روح و روانم رو...😭
سوی چشام رو که هرشب با حسرتِ مادرشدن، خیس از اشکِ😭
می شنوی خدااااااااااااااااا؟؟؟😭😭
من ازت طلبکارم فرزندی که بهم ندادی رو..😭
بخاطر این همه نذرونیازو دعا و استغاثه به درگاهت و ناامید کردن هربارم بهم "بدهکاری"😭
خدایا تو بهم" بدهکاری" 😭
تو بهم "مادرانگیم" رو بدهکاری😭😭😭
دیگه دارم از دست میرم اونم در استانهی ۴۰سالگی...😭
ای کاش می مردم و مردِ بینظیر و دوست داشتنیِ زندگیم رو، در حسرت پدرشدن نمیزاشتم😭😭
خدایا خستم... یا جونم رو بگیر و یا امسال اخرین محرمِ التماس و استغاثه هام باشه...😭
ای پناهِ بی پناهان؛ جانم رو بگیر فقط بخاطر همسرعزیزتراز جانم که نتونستم بهش فرزندی بدم😭😭😭
منو بیش ازین شرمنده ی این حجم از مقاومتش، در مقابل حس شیرینِ پدرشدن؛ فقط بخاطر اینکه من بیش ازین غصه نخورم، نکن...
جونم رو بگیر ای خدا...😭
و یا
و یا
و یا به حق محرمت، به حق حسینت، به حق علی اصغرت.........
دیگه نمیشه زورکی خواست مگه نه؟😭
ولی یادت باشه که بهم بدهکاری مادرانگیم رو..
پونهی دیوونه رو ببخشید🙏🙏🙏🙏
چون دیگه توان پوشیدن اون کفش اهنی رو نداره...
چون پاهای پونه تو این راه تاول زده؛ درست مثل روحش😭