بله عزیزم چرا نگم من انتقال 2 بود انتقال اول یه مرکز دیگه انجام دادم که کلی داستان داشتم برای تخمک کشی که یه آمپول میدن اسمش یادم رفت که 48 ساعت بعد باید مرکز باشی برای پانکچر من موقعه که شد ساعت 7 صبح رفتم مطب هنوز ماما هم نیموده بود خدا برای کسی نیاره چشمتون روز بد نبینه تخمکم هام زودتر آزاد شد من یعنی مردم و زنده شدم درد بی نهایت شکم ،سرگیجه،حال تهوع،فشار روی 6 یعنی دیدم یهو دارم میمیرم به منشی گفتم منو بردن داخل حالا همشون ترسیده شوهرم هم رفت کار بستری رو انجام بده زنگ زدن دکتر خلاصه سرتو درد نیارم تا بیاین و به داد من برسن ساعت شد 10 نیم تا اتاق عمل برم شد 11
خدا برای کسی نیاره کلی درد کشیدم بعد که زنگ زدم گفتم چندتا جنین تشکیل شد گفتن 1 دونه کلن ازم 4 تا تخمک کشیدن چون همشون زودتر از موعد آزاد شد و گفتن از بین رفت در صورتی کلی راضی بودن از رحم و همچی سهل انگاری دیگه شوهرم جر و بحث و داستانها فقط یه جواب مسخره داشتن که اره شما اولین بیمار بودین بدنتون این جوری واکنش داد دیگه نمیدونستم چیکار کنم گفتن باشه همین 1 دونه هم انتقال بدین فکر کن من اون همه درد 3 روز بعدش برام انتقال دادن حتی نگفتن استراحت نکن 1 ماه من که این چیزا رو نمیدونستم زیاد اطلاعات نداشتن دیگه انتقال دادم گفتن خیلی کیفیت خوبه و از این حرفها کلن هم استراحت مطلق بودم فقط غذا بلند میشدم میخوردم که بعد ازمایش منفی افسرده بودم بعد یه خیلی چرخیدم این مرکز رو که الان رفتم رو پیدا کردم خدا خیرشون بده که برام 1 بسته سه تایی تشکیل شد که همونم انتقال دادم از استراحتم بگم ایندفعه فقط کارهای سنگین نکردم یعنی ظرف ا هفته اول شوهرم میشست کارم هم انجام میداد فقط غذا رو خودم اب پز میزاشتم همه چی قاطی رو گاز که بپزه😂سرویس که فرهنگی استفاده کردم ،نماز نشسته ولی در کل راه میرفتم استراحت مطلق اصلن نبودم چون واقعان ایمان اوردم که خوب نیست خون رسانی به جنین نمیرسه
بعد صبحانه مخلوط جودوسر با نصف موز با شیر و از هر نوع اجیل دوتا مثلا دوتا پسته دوتا بادام و ،،،،ریز میکردم قاطی شب اماده میکردم تو یخچال میزاشتم صبح میخوردم ،میوه زیاد کلن میخورم ،رو شکمم نمیخوابیدم و خم و راست فقط نمیشدم که فشار بیاد
امپول هم مجبور بودم برم بیرون بزنم در صورتی که قبلی پرستار میمود خونه میزد ایندفعه شرایطش نبود
سعی کردم همچی رو بگم ولی باز همچی دست خداست دل بسپار به حکمتش عزیز دلم ،و اینکه مرکز خوب خیلی مهمه و اینکه شوهر من مشکل داشت اسپرم ضعیف بود که دکتر گفت فقط ای وی اف