2777
2789
عنوان

بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

| مشاهده متن کامل بحث + 7044126 بازدید | 684361 پست
آزیترومایسین برای چی میخوری سارا؟؟؟

عزیزم دفعه قبل که انتقال داده بودم ترشحات داشتم که زرد بود و حس کردم روزای آخرشم سبز بود به دکترم گفتم اینو داد. 

🖤واسه شادی روح داداش نازم صلوات بفرستید🖤
فرزی جون شما موقع انتقال بعدش همونجا رو تخت خوابیدین یا بلند شدین؟ روال رویان چطوریه؟  

بلند نشدم اصلا. از تخت عمل بردنم توی سالن و انتقالم دادن روی تخت دیگه. به توصیه ی دوستان تاپیک موقعی که گذاشتنم روی تخت دوم اصلا سرم رو بالا نیاوردم.

اونجا حدود ۵۰ دقیقه همه ی انتقالیا دراز کشیده بودیم که یکی یکی صدامون زدن و نسخه داروها رو بهمون دادن و گفتن میتونید لباس بپوشید برید.

من دیرتر بلند شدم. حدود یک ساعت و رب شد.

پروردگارا توکل کردن و ایمان داشتن رو بهم یاد بده 🙏🏻 پروردگارا خونه ی قشنگمون رو با نی نیمون قشنگتر کن👶🏻

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



شرحال کامل انتقالم

بعد از اینکه انتقال اولم منفی شدم تصمیم گرفتم خوب بررسی و چکاپ بشم بعد برم واسه انتقال دوم 

1- آزمایش ایمنی انعقادی دادم که مشکل داشتم تو بعضی فاکتورهاش که دو تا دکتر ایمنی واسم سرم ای وی ای جی ،قرص پردنیزولن و قرص هیدروکسی تجویز کردن که قرصامو از دو ماه قبل انتقال شروع کردم سرم هم 48 ساعت قبل انتقال تزریق کردم

2-به دکترم درخواست هیسترو دادم که قبول کردن و هیسترو شدم و به گفته دکترم حفره رحمم تنگ بود واسم قیچی زدن به عقیده دکتر این موضوع دلیل منفی شدن اولین انتقالم بوده

3-تقویتی قرص پرگمام داشتی روزی یکی ویتامین دی هزار روزی یکی ویتامین ای و امگا هفته سه تا و ویتامین سی روزی یکی فرتیل سی ام روزی دوتا ( فرتیل رو انتقال اول هم داشتم ) فولیک اسید

4- داروهای انتقالم روزی سه تا استرادیول یکی ا اس ا و آمپول انوکسا و از پنج روز قبل از انتقال روزی دوتا آمپول پرژسترون 

5-چند روز  قبل انتقال انبه و خرما زیاد خوردم 

6 - سه روز قبل انتقال خیلی زیاد پیاده روی میکردم

7-شب قبل انتقال شام کله پاچه خوردم و اخر شب یه کاسه توت فرنگی (شنیده بودم رحم رو قلیایی میکنه و جنین زنده میمونه)

8 -صبح انتقال نمیدونستم صبحانه چی بخورم که مفید باشه کمپوت به خونگی با گردو و نون خوردم خخخخخ

بعدش هم یه قاشق نشاسته تو اب حل کردم خوردم دوتا بطری اب هم بردم و قبل از انتقال اب زیاد خوردم مثانم پر بود 

9-دفعه قبل انتقال بدون سونو بود ولی اینبار با سونو موقع انتقال ریلکس بودم و ایه الکرسی میخوندم 

10- بعد انتقال دو سه ساعت خوابیدم روی کمر بعد هم رفتم دستشویی لباس پوشیدم لباس هم دامن و دمپایی بردم که نخوام دولا بشم واسه پوشیدنشون 

10 -برگشت هم عقب ماشین دراز کشیدم 

11-ناهار و شام روز اول انتقال سوپ پای مرغ با ورمیشل و سیب زمینی و لوبیا سبز بسی بدمزه بود ولی خوردم آشپزی همسرم میکرد غذاهام تا یک هفته بدون هیچ ادویه فقط نمک و لیمو تازه

12- یک آناناس رو پنج قسمت کردم و روزی یه قسمت میخوردم همراه با اون قسمت چوبی وسطش(پیشنهاد دکترم بود گفت حتما بخورین گیر هم نیومد قرصش رو بخورین )

13 - خوردن نارگیل و شیر داخلش به تجویز دکترم 

14 - خوردن پرتقال و گریپ فروت و لیمو شیرین به پیشنهاد دکترم که من فقط پرتقال میخوردم 

15 - صبحانه فقط تخم مرغ آب پز میخوردم 

16-تا یک هفته توت فرنگی میخوردم 

17 -تا یک هفته روزی یه تیکه آواکادو 

18-مغزیجات مخصوصا گردو به تجویز دکترم روزی یه فنحون میخوردم 

19 -مربای به خونگی تا ده روز خوردم

20 -نشاسته فقط روز اول دوم خوردم 

21 -ناهار روز دوم سوپ قلم با ورمیشل و سیب زمینی بدون ادویه

22-ناهار روز سوم دوباره سوپ پای مرغ 

23- ناهار روز چهارم سوپ قلم و ماهیچه 


24- هفته اول علائم خاصی نداشتم فقط لرز داشتم همش پتو روم مینذاختم علائم دیگه که داشتم شکمم انگار عضله هاش سفت و منقبض بود/ شدید ترین علائمم روز 11 شروع شد که تهوع بود روز 12 خیلی حالم بد بود تهوع رنگ و روی زرد و...

25 - از روز اول امتقال پاپوش کاموایی پوشیدم تا پاهام گرم بمونه 

26 - از یک ماه قبل انتقال شکمم رو با روغن سیاهدونه چرب میکردم و کیسه آب گرم میزاشتم

27- از یک ماه قبل انتقال هفته یه دونه نروبین خارجی میزدم

28 -وقتی خواستم برم واسه انتقال با اینترنت و گوشی خداحافظی کردم و این دو هفته اصلا نت نداشتم که جنین در آرامش لانه گزینی کنه

29-فیلم کمدی زیاد دیدم زیاد خندیدم که میگفتم نکنه ضرر داشته باشه سریال کره ای زیاد دیدم 

30 -روز ششم صبح دوش گرفتم با اب ولرم رو به خنک 

31 -تا پنج روز اول استراحت مطلق فقط واسه دستشویی بلند میشدم غذام هم تو تخت میخوردم

32-روز ششم رفتیم فرودگاه سوار هواپیما شدم یک ساعت تو راه بودیم دکترم گفت اشکال نداره دفعه قبل با ماشین خودمون برگشتیم و زیاد توی راه بودیم

33-از روز هفت همسرم رفت سرکار منم کارامو خودم انجام میدادم ولی آهسته

34- بی بی چک نذاشتم اصلا 

35 -روز انتقال سوره یاسین خوندم و نذر کردم تا چهل روز بخونم ، چله سوره حشر داشتم ، سوره حجرات هر روز میخوندم واسه نگهداری از جنین و هر روز دعای نادعلی میخوندم خیلی بهش اعتقاد دارم نذر کردم واسه امام حسن و امام حسین




شبهای هجر گذراندیمو زنده ایم هنوز ...مارا به سخت جانی خود چنین گمان نبود 
گریدAبودن ولی رشدنکردن

آخی عزیزم

انشالله انتقال بعدیت مامان بشی❤

پروردگارا توکل کردن و ایمان داشتن رو بهم یاد بده 🙏🏻 پروردگارا خونه ی قشنگمون رو با نی نیمون قشنگتر کن👶🏻
عزیزم بعد انتقال همونجا رو تخت خوابیدین یا بلند شدین؟

نه همون جا خوابیدیم بعد نیم ساعت بردن بخش ۴۵ دقیقه هم تو بخش دراز کشیدیم 

من حسابم ز همه مردم این شهر جداست ❤من امیدم به خدا بعد خدا هم به خداست 🌷
مرسی عزیزم. اگه شدید شد میرم. شوهرم میگه بریم بیمارستان

انشالله که مشکلی نیست گلم ولی اگر دردش برات غیر قابل تحمل شد مخصوصا تخمدانها حتما برو بیمارستان

دست هایم به آرزوهایم نرسید! آنها بسیار دورند...اما درخت سبز صبرم میگوید... امیدی هست... دعایی هست...خدایی هست...
عزیزم دفعه قبل که انتقال داده بودم ترشحات داشتم که زرد بود و حس کردم روزای آخرشم سبز بود به دکترم گف ...

دکتر منم که شهرستان گفت که داخل سیکل انتقال به همه آزیترو میدم 

دست هایم به آرزوهایم نرسید! آنها بسیار دورند...اما درخت سبز صبرم میگوید... امیدی هست... دعایی هست...خدایی هست...
دکتر منم که شهرستان گفت که داخل سیکل انتقال به همه آزیترو میدم 

من فعلا سیکل پانکچرم. ولی به نظرم بدن خوبه دیگه آدم خیالشم راحته عفونتی چیزی نیست

🖤واسه شادی روح داداش نازم صلوات بفرستید🖤
شرحال کامل انتقالم بعد از اینکه انتقال اولم منفی شدم تصمیم گرفتم خوب بررسی و چکاپ بشم بعد برم واسه ...

مرسی از توضیحات کاملت عزیزم ،انشالله تا آخر هم همه چی به خوبی پیش میره ،فقط یه سوال میدونی که ایمنی چه آیتمی مشکلی داشتی که سرم تجویز کردن ؟

دست هایم به آرزوهایم نرسید! آنها بسیار دورند...اما درخت سبز صبرم میگوید... امیدی هست... دعایی هست...خدایی هست...
عزیزم انشالا اینبار مامان میشی گلم

مرسی عزیزم همچنین خودت 😘😘

پروردگارا توکل کردن و ایمان داشتن رو بهم یاد بده 🙏🏻 پروردگارا خونه ی قشنگمون رو با نی نیمون قشنگتر کن👶🏻
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز