سلام خانوما تورو خدا اگ هستین کمکم کنید دارم از استرس می میرم
من ۲۹ مهر آی وی اف کردم دوتا جنین با کیفیت عالی واسم انتقال دادن گفتن ۱۵ روز بعد آز خوم بده من آز دادم بتام ۴ بود یعنی منفی کلی ناراحتم شدم داروهامو قطع کردم شبی دو تا آمپول پروژسترون میزدم تا یک هفته اصلا پریود نشدم لکه بینی ام نداشتم اما تمام علایم بارداری رو داشتم تا یه مقدار فعالیت کردم افتادم رو لکه بینی بعد ی درد شدید منو گرفت ی لخته دفع کردم ولی همونجوری کلا لخته ریز دفع می کردم اما حالتام یه جوری بود سر درد داشتم هنوز سینه هام درد میکرد تا امروز سه تا بی بی چک استفاده کردم هرسه تاش سریع خط دوم پررنگ انداخت از مارکای مختلفم بود حالا سوالم اینه امکان داره من باردار باشم یکی از جنینا افتاده باشه یکیش مونده باشه کسی شرایط منو داشته تورو خدا کمکم کنید
اره.جلو اینه 😂
چندجارو سوراخ کردم تا جرات کردم خالیش کنم 😆 ببین نمیرفت تو که.یهو که میرفت تو هول میکردم در میاوردم.اصلا یه وضعی..به نظرت خراب نشده انقدر دروردم و زدم؟!سه چهار بار شد🤕
راستی پنج دقیقه بعدشم دستم سر شد.به شکر خوردن افتادم.😁گفتم لابد هوا زدم تو.الان میمیرم.ولی هیچی نشد.درست شد
سلام خوبی عزیزم
یه چیزی خیلی ذهنمو مشغول کرده الان چهار روز از انتقال جنین های سه روزم میگذره یعنی الان هفت روزه هستن، سه روز هم بود که سرکار میرفتم برام سواله که من هیچ علائمی ندارم میدونم نباید دنبال علایم بود ولی اخه الان داشتم فکر میکردم من الان هیچ فرقی با قبل از سيكل میکروم ندارم کلا عادی عادی هستم، آخه وقتی ای یو آی هم انجام داده بودم هم اینطوری بودم یعنی از اولش هیچ علایمی نداشتم تا روز آزمایش که ازمایشم منفی شدش،،، الان میگم نکنه خدایی نکرده زبونم لال جنین هام دفع شده باشن؟؟ واقعا این سطح از معمولی بودنو کسی تجربه کرده؟؟
عزیزم خدایی خیلی دلم میسوزه به حالت
آخه این قدر حالم خراب بود که تو ماشین هم نمیتونستم بشینم، بوی غذا حالمو خراب میکرد، به زور سرم زنده بودم که بیمارستان نرم، از جام نمیتونستم تکون بخورم، دیگه واقعا جز دلداری و عیادت اگر چیز دیگه میگفتن عجیب میشد، اون موقع خونه مامانم افتاده بودم، نمیدونستم زنده ام مرده ام، ساعت ها هم اصلا جلو نمیرفتن
نگو که خودت غذا درست میکنی😢😢😢😢 مگه میشه آخه
خداییش خیلی بی درک هستن محل نده،مگه نمی بینن حالت خوب نیست،
اصلا نمیتونم درک کنم😔😔😔😔فقط میدونم به طرز وحشتناکی داری به خودت فشار میاری، نکن عزیزم پس فردا پیری زود رس دور از جون بیاد سراغت اینا جواب میدن، کمر درد بگیری اینا میان کمکت
میگن میخواست نکنه
نه بابا خراب کجا بود، سوزن رو زدی کند کردی و بیشتر اذیت شدی، تو رو خدا این قدر همه کارها رو خودت انجام نده گلی همین کارا رو میکنی همه ازت توقع بی جا دارن، بده همسرت بزنه کلی هم قبلش ناز کن که میترسی
بعدش ازش تشکر کن که چه قدر عالی برات زده😊😊😊
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
31 ثانیه پیش
32 ثانیه پیش
32 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز