رفتیم تا ماما مارو دید خندید گفت اومدید اون دارو رو بنویسم گفتیم نه اونو گرفتیم کار دیگه داریم
بعد بهش گفتیم که چرا این ماه نه گفت که استراحت کنی بهتره بعدشم که خودت گفتی اون همه جنسینگ و اینا خوردی الان هم پروکسیدو اینو فولیک بخور البته برو با خانم فلانی حرف بزن خوب شد اومدی دکترمو نمیگفت ها یه خانم دیکه مسئول آی وی اف به همسرم گفتم‌وای حتما روش نمیسه بگه کلا ناامید شدن میخواد اون بهمون بگه
بعدش رفتیم پیش ایشون پرونده دستش بود گفت که از جدید شما 0.01 هست بعد تلفن زنگ زد عذرخواهی کردو حواب داد بعد حرف تو حرف اومد که میگم چیا گفتیم ولی من احساس میکنم که میخواست بگه که دیگه معطل نکنیدو اهدایی بگیرید
بعد که مسیر مکالمه تغییر کرد و سوالات دیگه پیش اومد اینجوری ادامه دادکه ما بصورت شلاقی به تخمدان شما هجوم بردیم که اصلا نتیجه نداد خوب شد اومدید ما صبح در مورد شما صحبت کردیم منظورش بعد تماس من بود گفت که از دکتر صالحپور هم پرسیدیم چون دکتر تهرانی نژاد مسافرته ایشون گفتن که وقت نیست و استراحت نکنه واینبار با داروهای خیلی ضعیف مثل یه نوارش تخمدانو تحریک کنیم
ماهم قبول کردیم بهش گفتم‌در نهایت من تا وقتی که ذخیره ام صفر صفر بشه ادامه میدم بعدش به اهدایی فکر میکنم باید کسی باشه که از خودم زیباتر باشه خندید و گفت البته به خوبی پوست شما شاید نباشه( مثلا بهم حال داد) ولی چند تا گزینه نشون میدیم و درمورد شما که تحصیل کرده هستید موردهایی که با شرایط فرهنگی شما مطابقت داشته باسه معرفی میکنم گفتم اگه کار به اونجا برسه خودم پیدا میکنم کیس نورد نظرمو
گفت که فعلا رو خودت کار میکنیم گفتم بله منظورم اینه که من با اهدایی کنار اومدم وآخرین گرینه ام هست
مرسی عزیزم روز ۱۷از مرحله اول انتقال و روز۱۴از مرحله دوم انتقال(نمیدونم کدومش مثبت شده). من اینبار نسبت به سری های قبل یه مقدار تحرکم بیشتر بود. یعنی استراحت می کردم اما راه رفتن توی خونه هم داشتم و هفته دوم یعنی از روز نهم انتقال دومم هم رفتم سرکار. و چون این سری خونه بابا و مامانم بودم و کسی غیر از مامان و خواهرام نمیدونست(که البته اونا هم فقط میدونستن که امپول میزنم و از انتقال و این داستانها خبر نداشتن) نشستن و سر پا بودم بیشتر از سری های قبل بود چون بابام اینا هم خونه شون پر رفت و آمده. علائم من گاهی درد داشتم از انتقال مرحله اولم تخمدان سمت چپم درد داشت ک ب دکتر اشرفی گفتم گفت چون جنین هات فریز بودن ربطی نداره. روز دهم انتقال مرحله دومم لک بینی داشتم و روز یازدهم کمتر( البته اینو بگم یکی از دوستام دو بار با آی وی اف باردار شد یه بار لک دید و یه بار ندید) این روزای اخر هم کمر درد داشتم مخصوصا وقتی زیاد سر پا بودم و میرفتم سرکار. امروز هم خیلی خسته شدم و کمرم درد می کنه. اما مهمترین مسئله که با سری های قبل فرق داشت ایمان و باورم بود، مطمئن بودم که خدا بهم می بخشه. این دفعه از اول مطمئن بودم که مثبت میشه و سرشار از انرژی مثبت بودم. باور کنید یکی از فاکتورهای اصلی توی موفقیت درمان نه تنها درمان آی وی اف بلکه هر درمانی، مسائل سایکولوژیکال( روانشناختی) هست. پس آزامش داشته باشید من توی همین نی نی سایت خوندم یه خانمی روزانه روی سوره الرحمن میذاشت روی شکمش منم همین کار رو کردم و میکفتم خودم و بچه ام با هم گوش میدیم. آیات الهی سرشار از نیکی و خیر و برکت هستن. خدا خودش به تک تک تون بچه های سالم و صالح ببخشه و زیر سایه پدر و مادر بچه هاتون عاقبت بخیر بشن و خوشبختیشون رو ببینید ان شا الله.
بعدش در مورد آزمایش dfi پرسیدم گفتم اونو از همسرم نگرفتید گفت حتما لازم نبوده ایشون همه مواردش خوبه بعد ازمایشو نگاه کرد گفت که البته مورفولوژیش خوب نیست 😳 گفتم چهار بودکه سال قبل دکترا گفتن خوبه گفت دونیمه گفتم چند باشه خوبه گفت ده خیلی تعجب کردم
راستی کسی میدونه مورفولوژی چند باشه خوبه
وای عزیز دلم...خیلی سختی کشیدی...واقعا متاسفم...حق داری ناراحت بشی...ایشالله خدا به زودی برات جبران میکنه❤❤🌸🌸🌸
ممنون برای توضیحت...وای ادم وحشت میکنه از این دکترا...واقعا به کی میشه اعتماد کرد؟من شنیده بودم دکتر خیلی خوبیه...دیگه رفت توی لیست سیاه دکترایی که میشناسم 😡😡😡
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز