2777
2789
عنوان

بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

| مشاهده متن کامل بحث + 7047141 بازدید | 684579 پست
فاطمه جان منم همسرم مشکل داره من تخمک کشی کردم هایپر شدم و جنینامو فریز کردن بهم گفت دوماه دیگه بیا برای انتقال اذر رفتم تخمک کشی حالا تا خدا چی بخواد یا اینور سال میرم یا بعد عید خودم هم نمیدونم چیکار کنم

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



فاطمه جان منم همسرم مشکل داره من تخمک کشی کردم هایپر شدم و جنینامو فریز کردن بهم گفت دوماه دیگه بیا برای انتقال اذر رفتم تخمک کشی حالا تا خدا چی بخواد یا اینور سال میرم یا بعد عید خودم هم نمیدونم چیکار کنم
من با اینکه مشکلمون حاده ولی خیلی امیدوارم اصلا به هیچ عنوان استرسم ندارم چون خداییش خدا خیلی وقتها به دادم رسیده امید دارم این سری هم همینطور باشه از ته دل برات آرزو میکنم انتقالت به بهترین نحو پیش بره و دوتا نی نی سالم بدنیا بیاری
تپل مپل عزیز اینم جای شکر داره لااقل از بلاتکلیفی در اومدی.... ایشالله به زودی تا نه ماه از شر این پری ورپریده خلاص میشی... سلام فاطمه جان جدید.... عزیزم به جمعمون خوش اومدی.... فاطمه جام ایشالله اول راهت خاتمه راه باشه و خاتمه ای شیرین باشه برات.... عزیزم ایشالله همون بار اول جواب میگیری.... فاطمه جان شرایط دقیق همسرت پنج بهمن که برین مشخص میشه.... چون حتما اون روز یه آز اسپرم میگیرن و ایشالله که امید بهتون داده میشه و به زودیم با اولین میکرو مامانی.... بابت اینکه میخوایی وقت رو تلف نکنی کار خوبی میکنی چون زمان برا ما مثل طلا میمونه.... فدات مامان یه فرشته کوچولو.... التماس دعا دارم عزیزم.... فاطمه جان هر چقدر ندونن بهتره... به قول تو دونستن دیگران خودش یه بمب استرسه.... فدات حوریه جون.... عزیزم این تاپیک نتیجه زحمت تک تکمونه.... محیا جون عزیز دلم اگه به آزهای روتینی که گفتی باشه برا منم همه اونا نرمال بودن.... حتی آنتی تی پی او و هموسیستئین و ... که جزء فاکتورای روتین ایمنی و انعقادین همه نرمال بودن.... تنها مشکل من با سه آیتم سی دی مارکرا و mthfr و pai1 مشخص شد.... پس من این حرفو که طرازی هم قبل میکرو دومم به من زد که با این آزهایی که داری امکان اینکه مشکل داشته باشی کمه و آخرشم قبول نکرد آزهای تکمیلیو برام بنویس و ... اصلا قبول ندارم.... اما همون کمی که در حد صفر بود نتیجش شد نیاز پردنیزولون، سرم آی وی آی جی، هپارین و این دنگ و فنگا.... پس من جای تو باشم عزیزم زیر بار این حرفا نمیرم اما بازم خودت میدونی.... بابت حس قشنگتم ازت یه دنیا ممنونم... فاطمه جون آفرین امید بهترین نعمته....
خدا به بزرگی امید، ایمان و شکرگزاری داشته هاست که میبخشد. بابت تک تک داشته هایم بخصوص همسر بینظیر و پرنسس مامانیم و معجزه شیرینم سپاسگزارم.** turkana1378@gmail.com
سلام فاطمه جان نگران هیچی نباش. منم پارسال همینروزا بود میومدم تو سایت و سرچ میکردم تاچیزی دستم بیاد البته واقعا یه خداقوت جانانه باید به اجی تورک گفت بخاطر این تاپیک پربار و مفید . من خیلی چیزا ازینجا یاد گرفتم . هم از نظر علمی و هم امید میگرفتم. ان شالله خدا عوضشو به بهترین نحو به اجی تورک بده. منم مث شما بودم خودم مشکل نداشتم و شوهرم آزواسپرم مطلق. منم شهرستانم و دور از خانواده و به احدی هم نگفتم. کاره خوبی میکنی که نمیگی چون این مسایل خصوصیه و اطلاع دیگران باعث میشه بتر استرس بگیری. یادمه وختی رفیم نزد دکتر، یکی از دکترای معروف یزد، دکتر سراج الدین وحیدی، خودکارشو ورداشت تو برگه چیزایی نوشت و کف دستاشو به هم میمالید گف نمیدونم چتو بتون بگم، ازمایش اسپرم شما در حد صفر فقط امیدوارکنندس....یا برید فرزند خانده قبول کنید یا برید اسپرم اهدایی بگیرید......خلاصه ک کلی بفکر رفتیم و اومدیم بیرون . رفیم نزد همو دکتری که ازمایش از شوهرم خاسته بود و ازش خاستیم تا دارو بنویسه و از حالت مطلق دربیاد. دارو نوشت و تا امسال مصرف کرد، همچنان مصرف میکنه البته. تاایکه مرداد ماه افتادیم دنبال ازمایش و فهمیدیم از صفرمطلق رسیده به هفت هشت میلیون اسپرم و این خودش نهایت امید بود برامون. خداروشکرکردیم و اومدیم بیمارستان مادر تا بیفتیم دنبال نوبت برا میکرو. حالا بلطف خدا من هفته قبل انتقال جنین دادم و اومدم خونه. بدون ایکه کسی بفهمه. شماهم توکلت ب خداوند کریم باشه. خدامیبخشه و مهربونه. هرمشکلی دردنیا قطعا راه حلی هم داره. ان شالله برات بهترینا رقم بخوره عزیزم. ببخشید طولانی شد.
امید بزرگترین سرمایه ادماس. منم دو سال و دوسه ماهه ازدواج کردم و خداروشکر ک از اولش فهمیدیم مشکل داریم. و افتادیم دنبالش برا حل کردن. البته بگم که روزای راحتی نبود خیلی سخت و نفسگیر بود یه عالمه دارو بود ک باید میخورد اما خوشحالم ک رسیدم بهاین نقطه و نی نی ها تو دلم هستن. به خدا امید داشته باش خدا بخشندس.
فاطمه جان عزیز دلم خیلی لطف داری... منم از تک تکتون تشکر میکنم که شماها نبودین این تاپیک قدم از قدم بر نمیداشت....
خدا به بزرگی امید، ایمان و شکرگزاری داشته هاست که میبخشد. بابت تک تک داشته هایم بخصوص همسر بینظیر و پرنسس مامانیم و معجزه شیرینم سپاسگزارم.** turkana1378@gmail.com
مامانی پرهام عزیزم فقط یکم استراحتت رو بیشتر کن..... خواستی با مرکزتم تماس بگیر شاید بخوان شیافت رو بیشتر کنن.... بعضی دکترت برای درد کمر و اینام شیاف اضافه میکنن.... اما یکم استراحت کن ببین کمتر میشه اگه نشد تماس بگیر.... لازم باشه شیافت رو بیشتر میکنن.... فقط نگران نباش اینا همه برا ماها عادیه....
خدا به بزرگی امید، ایمان و شکرگزاری داشته هاست که میبخشد. بابت تک تک داشته هایم بخصوص همسر بینظیر و پرنسس مامانیم و معجزه شیرینم سپاسگزارم.** turkana1378@gmail.com
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز