2777
2789
عنوان

بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

| مشاهده متن کامل بحث + 7047703 بازدید | 684621 پست
المیرا عزیزم، همین دیگه احساس می کنم شده مثل یک مسابقه، که باید تمامش کنیم. ولی واقعا دلیل مسابقه دیگه یادم رفته؟ مسلما هدف ما تنها برنده شدن تو مسابقه نبوده.
زندگی هیچگاه به بن بست نمی رسد. خدا که باشد هر معجزه ای ممکن می گردد.

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



رز عزیز شاید نه کاملا ولی حداقل احساس می کنم واسه طبیعت مفید بودم. و اینکه مسئولیت یه چیزی رو به عهده میگیرم. البته گفتم من عاشق حیوونام شاید. میدونم شرایط روحی من یکم متفاوته. شاید احساسم رو درک نکنین. الان یه هاپو دارم که یه عالمه بهم عشق میده.
منم خیلی وقتا فک میکنم اصلا بچه بیاد میخواد برام چی کار کنه؟من میخوام چی کار کنم؟اصلا میتونم اونجوری که دلم میخواد درست تربیتش کنم؟خیلی از کارایی که الان راحت انجام میدیم اون موقع برامون میشه ارزو... ولی خوب مادر شدن حس فوق العاده ایه که فک میکنم ارزش سختیاشم داشته باشه..
خدایا من اینجا دلم سخت معجزه می خواهد و تو انگار معجزه هایت را گذاشته ای برای روز مبادا.....!!
کلا زندگی رو همین هدف ها میسازه. میشه هدف های دیگه ای هم جایگزین کرد. اگه خیلی خسته شدی یه مدت ولش کن و اگه باز خواستی دوباره شروع کن. ولی همیشه به این فکر کن توی تصمیم گیری واسه این موضوع دو نفرین. همسرت هم شریک کن توی تصمیمت
سلام دوستان راجع به بادکش برای من که تو این سه ماه مفید بوده لااقلش این بوذ که برشد اندومترم و جریان خونش کمک کرد مامانی من همه ی تلاشم رو تو این راه میکنم تا بنتیجع برسم درمورد سرپرستی هم باهمسرم صحبت شد ایشونم تا جایی رو گفت ادامه میدیم بیشتر از اون نمیخوام به جونت اسیب بزنی ولی باز من ته دلم راضی نمیشم م هدیه جون و فری مامان منم شاید جایتون بودم روز قبل از بی بی میذاشتم توکل بخدا کنید مرسان جونی خوبی عزیزم استرس کمی تو وجودم میاد میره شما روزارو چطور میگذرونی سرگرم شی مامی مهسا جون خیلی ماهی جیگرممم
فقط خدا
بچه ها ازهمتون ممنونم.راستش من علامت پریودی ندارم.دکترمم یونسیه.بچه ها آخه چطور ممکنه 3تا جنین عالی آندومترمم عالی یعنی از3تا جنین هییییییییچیییییییی مامانی63 منم مثل شمام باورت میشه قبل اینکه وهرد سیکل بشم گریه میکردم که رابطه دونفره مون داره تموم میشهولی خوب الان آرزوشو دارم مثبت بشم ترانه جون کجایی؟بیا ببینم جواب آزت چی شد؟
سوگلی جون فکر کنم اندومتر همون ضخامت دیواره رحم هست که اویل پریود کمه و نرمالش تا 4 هست ولی هر روز که به روز تخمک گذاری نزدیک میشه ضخامت دیواره رحمت بیشتر میشه و به 18 میلیمتر میرسه اگه پریود شی که این دیواره فرو میریزه و ضخامتت به 4 یا یه کم بالاتر میرسه ولی اگه باردار باشی ضخامت لایه رحمت تا 26 و بیشتر میره. امیدوارم درست توضیح داده باشم.
سلام برهمه مامانی ۶۳ عزیزم از منظورت من بودم من از بهزیستی بچه نیوردم شرایط پیش روم قرار گرفت که یه پسر بچه ده ماهه که پدرش زندانه و مادرش رفته کمپ ترک اعتیاد رو برا مدت موقت نگهداری می کنم . اصلا تو این مدت به این موضوع که این بچه چه جوری لقاح پیدا کرده و پدر و مادرش عقدی بودن یا نه هیچ محرمیتی بینشون نبوده و در اینده حتما این بچه خوبی نمیشه چراکه تو شرایط عادی بوجود نیومده اصلا به ذهنم نیومده چون باید با این جور بچه ها زندگی کرد بعد نظر داد. اینقدر بچه ها معصوم و پاک بدنیا میان به نظرم ماها که تو این شرایط هستیم حداقل نباید این فکرا رو بکنیم چون می دونیم همین موضوع ساده که برا خیلیا اتفاق می افته بدون دردسر بچه دار می شن ماها چقدر داریم بابتش تاوان می دیم رسیدن تخمک به اسپرم و تشکیل جنین رو تا اراده و خواست خدا نباشه اتفاق نمی افته . بعدشم شرایط و محیط خانواده و تربیت خیلی بیشتر تاثیر داره . تا حالا چند تا خانواده دیدید که خیلی سالم و سلامت زندگی کردن ولی بچه هاشون به راه خلاف رفتن ..... نمی خوام بگم من خیلی می دونم ولی قبلا هم این رو گفته بودم که خودم قبل از اینکه بدونم مشکل دارم می خواستم از بهزیستی بچه بیارم بعدش که این اتفاق افتاد تا دو سه هفته اول می گفتم من جنبه بچه اوردن رو ندارم ولی الان که یکماهی گذشته دیگه اون دید رو ندارم چون بچه اینقدر معصوم و شیرین هست که دیگه اصلا اون فکرا به ذهنم نمی یاد. من تو سیکل میکرو هستم برا دومین بار و اصلا به منفی و مثبت شدن فکر نمی کنم من انجام میدم بقیه اش با خداست که برام بخواد یا نخواد بعدش تصمیم می گیرم که چیکار کنم . هر چند الان همسری همش می گه اگه مادرش بچه رو نخواست ما خودمون ازش نگهداری کنیم . فعلا تصمیم نهایی رو نگرفتیم تا خدای مهربون برامون چی بخواد . تو اینترنت خوندم روزانه چهار کودک به بهزیستی سپرده میشه چقدر دردناک . کاشکی تو فرهنگ ما هم اینطور بود که هرکی حتی خودشم بچه داشت می تونست بچه بیاره و نگهداری کنه . یه خانواده برای بچه ای که هیچ وقت تجربه خانواده داشتن رو نداشته . ایشالا روز بشه که هیچ بچه ای بدون خانواده بزرگ نشه الهی امین مامانی ۶۳ نوشته هام خطاب به شما نبود سو تفاهم نشه عزیزم کلی درد و دل کردم چیزایی بوده که این چند وقت از اطرافیان شنیدم . یه دوستی دارم که چند بار میکرو کرده و موفقیتی نداشته تصمیم گرفته بچه بیاره بعدش بره دنبال درمان می گه اینجوری این استرس و ترشحات هورمن که برا من سمه شاید از بین بره و خودمم هم بچه دار بشم به نظرم تصمیم قشنگی گرفته ایشالا خدا بهش کمک کنه
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   gthllwthy  |  9 ساعت پیش
توسط   فاطما_گل_  |  19 ساعت پیش