منم یه بار درمورد مسائل خانوادم با مشاور حرف زدم همینو گفت.
واینکه عزیزم گذشته همیشه به آدم سنجاق شده و پاک نمیشه ولی اینکه کم رنگ بشه یا پررنگ کاملا دست خودت. قطعا اگر جدا نمیشدن شما خودت معترض بودی الان وه نمیتونستید زندگی کنید چرا جدا نشدید
جدا میشدید که ماهم نفس بکشیم.
خیلی ها هم پدرومادرشون جدا نشدن و بچه مشکل داره
من میشناسم کسی رو که پدرومادرش باهم زندگی کردن و همه بچه هاشون سربه راه ولی یکیشون مسائلی داره. پس صرفا طلاق باعث همه مشکلات نیست میتونه یه عامل باشه.
سعی کن بکشی بیرون خودت رو از افکار مزاحم و زندگی کنی حتی با وجود اینکه یه سری از آرزوهات دست نیافتنی هست ویا سخت بهشون میرسی. اونایی که دست نیافتنی هست ولشون کن برن و اونایی که سخته مثل بچه دار شدن درکنار زندگیت براش تلاش کن. توجه کن درکنار زندگیت.
مشکل اصلی اکثر ما اینه که اگر شرایط موجودمون رو بپذیریم خیای راحت تر با مسائل کنار میایم.
پس بپذیر که خانوادت ازهم جداشدن بنا به دلایلی که توی اون زمان ازنظرشون بهترین تصمیم بوده واین اتفاق یه سری مسائل رو برات رقم زده که باید باهاشون کنار بیای.
احساس ناجی بودن نداشته باش چون میخوای نجات بدی بعد نمیشه حس سرکوب بهت دست میده وحالت رو خراب میکنه
ببخشید پرچانگی کردم عزیزم.