آره کاملا درست میگی.... اینکه آخر این دردا اینقدر شیرینه باعث دلگرمی میشه
نمیدونم چم شده. چون دوبار درد و انقباضای رحم رو تجربه کردم یه وقتایی با خودم میشینم فکر میکنم زایمان چند برابره دردش بعد همه وجودم پر ترس میشه. دوباره میگم عوضش برای به دنیا آوردن بچه ام تلاش کردم😊
اما میدونی بهونه اصلی ترسم اینه که ممکنه شوهرم نباشه. این روزا با اینکه مامان بابام هستن و همه کار برام انجام میدن اما دلم بدجوری بهونه بودن شوهرم رو داره احساس میکنم تنها و غریب موندم.
هیچ جا خونه خود آدم نمیشه
ولی تا وقت هست باید روی خودم کار کنم. همیشه دلم میخواسته طبیعی زایمان کنم حالا نباید اجازه بدم این فکرای مسخره بهترین اتفاق زندگیم رو خراب کنه
خدا نصیب همه منتظرا بکنه. 🙏