فدات بشم آنا جوووون🍀🍃
کیشانی بهم ۶ بهمن نوبت داد که من فک کردم همیشه شنبه میشه😜😁😂
بعد دوباره زنگ زدم گفت ۲ بهمن بیا.
و گفتم دیگه پرستارم نمیاد خونه مشکلی نیست برم بیرون گفت برو اما نه که بری بگردی و تفریح😂 هی راه بری ،پله زیاد بالا پایین کنی.😁
گفتم جایی ک میرم پنج تا پله داره یواش یواش میرم.
بعد آنا جون من سینه هام درد میکرد یکم الان کمتر شده....
دیشب خیلی استرس داشتم از آز اول بیشتر.. اخه یه تجربه تلخ باعث این خودخوری ها میشه...
میگم استرسه جی جی هامو شل کرده😄🙈🙈🙈
اما خب دیشب انگار نفس تنگی داشتم و گرفتگی زیر شکم..
اما سریع دستمو میزارم رو رحمم نبضشونو حس میکنم 😊