وای عزیزم خدا رو شکر کن زود تموم شد ، یکی از دوستای صمیمی من ده سال پیش با همچین مردی ازدواج کرد، ازهمون شب اول گفت بابا این مشکل داره ، ولی اون موقع تو خونواده سنتی که داشت کسی جدیش نگرفت ، همه گفتن تو باید درستش کنی ! تو زنی ! حتما یه کاری میکنی سردبشه ! تا جاییکه شش ماه بعد از عروسی رفت جراحی کرد تا مشکل حل بشه ، و دکترش هم تایید کرد که مشکل از همسرشه ولی خونوادش مانعه جداییش شدن ، یک سال بعد هم بچه دار شد و دومی رو هم ناخاسته گیرش اومد ..... الان این بنده خدا مثال زنده ی سوختن و ساختنه ! نه دیگه می تونه جدا بشه و از بچه هاش دل بکنه و نه با این شوهر زندکی درست و حسابی داره ....... اصلا نگران نباش ، انشالا به زودی خوشبختی خواهرت رو میبینی عزیزم