سلام عزیزم
دوستم همینطوری خیانت دید دوتا بچه داشت مادرشوهرم پیربود وبا اونا زندگی می کرد
نزاشت کسی بفهمه حتی مادر شوهرش، گفت این پیرزن طاقت طلاق مارو نداره خدا رو خوش نمیاد
بچه هاشم ده ساله و هشت ساله بودن
گفت برم دخترم تواین سن میشه کنیز خونه از عزیزی میافتن بچه هام باید باشم حقشونو از پدرشون بگیرم
جدا بشم باز میره عشق و حال و بچه هام فدا میشن، زنش بچه بیاره میراث خور زیاد میشه، نامادری بالاسر بچه ام میاد
موند، ولی میگه اصلا دیگه حرف زنه رو نزدم شوهرمم آدم شد. با اینکه ازچشمم افتاده اما بخاطر بچه ها احترام میزارم بهش تا اینکه الان بچه هاش یکی شغل دولتی عالی داره یکیشم کارمنده
مادر شوهرم فوت کرده، دوتا خونه دوتا ماشین
موقع خیانت مستاجر بودن
صبر کنی زخمی که خوردی ترمیم میشه ولی جاش همیشه هست. هرچی باشه طلاقم بگیری از فکرت نمیره بیرون. عوضش بمونی حداقل بچه هات آیندشون خراب نمیشه
طلاق کل خانواده رو نابود میکنه. ولی بمونی فقط جای زخم رودل خودته فقط یادت باشه اصلا یادآوری نکنی زخمتو خراش ندی تازه بشه.