2777
2789
من یه مدت جایی کار می‌کردم. بعد مشتری می اومد خودم واسشون کارت میکشیدم یه بار رفتم سوپر مارکت خرید ک ...

وای فقط جدیتتون منو کشته 😂😂🤣🤣

زندان واقعی،دیوار ندارد....درون توست و با افکارت ساخته می شود 🖤🕊همه ی ما امدیم در این دنیا تا بجنگیم در یه میدان جنگیم فعلا و اخرش معلوم میشه کی برنده است و کی بازنده فقد کافی تحمل کنیم ومبارزه کنیم حتی اگه خستمونه حتی اگه نمی تونیم حتی اگه کم اوردیم ما مجبوریم ادامه بدیم حتی اگه به خواست خودمون نباشه ادامه میدیم چون جز اون راهی نداریم پس می جنگیم با تمام سختی های این راه تا بلاخره به چیزی که می خواییم برسیم قوی ترین انسان کسی که در اوج حال بدش ادامه بده به مسیر ما می تونیم فقد باید کمی تحمل کنیم 🌱💝

بیشتر ببینید

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

وای کجاها پیش کی

کوچیک‌ بودم مال خیلی وقت پیشه

خاله خاله میکردم تظاهر کردیم خوابیم من لوبیا خورده بودم هی گوز گوز

من زود خودمو زدم ب خواب نفهمیدم چون جا نبود دوستم پایین من خوابیده بود

گفتم هیچکی نیست گوزیدم تو صورت دوستممممم وای خاکککک برسرممممم

میخواستم هود و گاز بخرم رفتم تو فروشگاه فروشنده اومد گفت در خدمتم چیزی میخوایین گفتم قیمت هاد و گوز ...

این عالی بود🤣🤣🤣

خالمو آوردم تو سایت😁✌🏻کاربریش با منه ،منو خالم شماو همه🍃ما به درد بی‌کسی های خود عادت‌کرده‌ایم،نیمه‌شب‌ها تا سحر به‌غصه‌خلوت‌کرده‌ایم،بی‌وفایی در مرام ما نمی‌گنجد ولی.......     بی وفایی کرده با هرکس رفاقت کرده ایم!

بیشتر ببینید

سوار انساسور شدم تنهایی برم رختکن خودمون

بعد اونجا همه طبقه ها نقشه هاشون یکیه عمدتا انگار

من باید میرفتم طبقه چهار،اسانسور طبقه سه ایستاد منم چون داشتم از خودم با گوشی عکس و فیلم میگرفتم حواسم نبود طبقه سه پیاده شدم رفتم جلو رختکن کلی با قفل و کلید ور رفتم تا دره باز شه

اخر یکی از لباسم فهمید گفت رختکن شما طبقه بالاس

هیچی دیگه جوگیر عکس و فیلم گرفتن نشویم 

لطفا آقایون تو تاپیکهای من نیان، پستهای منو جواب ندن 

سومین باری که تو جمع خانواده شوهر بودم اول اولا خواهرشوهرم یه سوال پرسید من اومدم محکم و تند جوابشو بدم گفتم کی‌رو ، ادامه ندادم مکث کردم بعد تو سکوت زل زدم به قیافه تک تکِ کسایی که تو پذیرایی بودن. همه مون هنگ کرده بودیم خودم از همه بیشتر😐💔. فقط میخواستم برم تو قابلمه‌ی رو گاز در نیام.

ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز