2777
2789

سلام این داستانه منه اگه وقت داشتین بخونین و نظرتونو برام بفرستین چون واقعا سرگردونم... 

من 18تیر 1401با یه پسر مجازی اشنا شدم وهمش برام از عشق میگفت و حسابی عاشقم کرد من یه احمق و اون یه شهری گرک بود  ما از هم دور بودیم حدود دوساعت فاصله داشتیم 7ماه از رابطمون میگذشت یروز ک مطمعن بودم خانوادم تا شب برنمیگردن رفتم پیشش من رفتم شهر اون پسره و باهم بودیم اون روز، دوباره یروز دیگم رفتم پیشش و مامانم فهمید و کلی زدم و اینا دپباره بار سومم رفتم پیشش با خودم گفتم برم پیشش و ازش چیزی ببینم ولش میکنم رفتم و خانوادم فهمیدنو اینبار دیگه میخاستن بکشنم و اون همراهم نیومد  و من خودم خودموزدم و یه شب تو بیمارستان بودم هرچبدر بهش زنگ زدم فقط گفت الان من بیام همه چی بدتر میشه  و منو با خانواده ای ک ب خونم تشنه بودن تنها گذاشت ومن به شدت ازش متنفر شدم اما هنوز دوسش داشتم انگار بعد سه ماه دوباره باهاش حرف زدنم شروع شد اما فقط مجازی باهم بودیم دیگه کلی قول داد بهم ک زودی پیشتم و همه چی درست میشه دوسال گذشت و هنوز نیومده تو این دوسال بخدا بهش هزار بار گفتم من با همه چیت میسازم لطفا بیا ونزار من انقدر تحقیر بشم اما نمیمود میگفت شرایطم خوب نیست باید بهترین ماشین و بهترین وضعیت رو ک از نظر خودش حداقل چیزا بود داشته باشم در حالی ک میتونست بیاد و شروع کنه اما میگفت من نمیخام سوار پراید شم من نمیخام سرمایه ام کم باشه و ترجیح داد منی ک میگفت عاشقم هست رو تو اون شرایط تنها بزاره تو این مدت منم کلی خاستگار داشتم اما هرکدوم به یک دلیلی رد میشدن و به خانوادم میگفتم نمیخام. موند تا امسال عید ک یکی از فامیلامون اومد خاستگاریم دفعه اول گفتم نه تا اینکه دوباره گفتن میخام بیایم خاستگاری دفعه اولو ک بهش گفته بودم گفت ک تو بی عرضه ای اگه بزاری اونا بیان گفت تو باید وایسی تو روی خانوادت و بگی من نمیخام ازدواج کنم منم هرجور شده ردش کردم اما دفعه دوم ک میشه یه هفته پیش ک گفتن منم به این پسر گفتم ک بیا بزور میخام شوهرم بدن دیگه هرچی بشه هم برای من مهم نیست بازم شروع کرد ب گفته اینکه تو بی عرضه ای ب درد من نمیخوری بری بهتره تا اینکه گند بزنی به زندگی من من ازت خاستم بخاطرم صبر کنی اما تو نمیتونی از حق خودت دفاع کنی و بهشون بگی نه توروی خانوادت وایستی و از این حرفا  و گفت من دیگه نمیخامت برو واسه من تموم شدی گفتم این همه به پات سوختم این همه کنارت موندم ک اینو بهم بگی این همه ب اوج رسیدی من کنارت بودم گفت اره بودی ولی دیگه هیچیم به تو نمیرسه من اولش خیلی شکستم چون سه سال از عمرمو پاش گذاشتم دوباره فرداش بهش زنگ زدم و گفتم ک دروغ گفتم خاستگارمو هرجور شده رد میکنم خاستم تورو حرص بدم ک زودتر بیای  اینو کرد بهونه در حالی ک خودش کلی ب من دروغ گفته بودم ک یک سال دیگه میام شیش ماه دیگه میام دوماهه دیگه میامو رفت گفت دیگه من مردم و تموم شد همه چی منم دیگه دلسرد شدم ازش و الان میخام خاستگارمو قبول کنم اگه بشه و بیاد 

ببخشید خیلی طولانی شد 

خلاصه ک اینجوری الان میخام بدونم ک من بی وفام یا اون خیلی انتظارش بود ؟ 

مشخصه خیلی ساده ای ک اینقدر راحت گول خوردی ملت واسه ۱۷ ساعت فاصله شهر خودشون ول میکنن میان پیش عشقشون تو باور کردی واسه دوساعت نمیاد؟ اون داشت ازت سو استفاده میکرد شانس اوردی دفعه دیگ نرفتی ممکن بود بهت تجاوز کنه واسه همین خانوادت از دستت شاکین

گاهی ترجیحم سکوت

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

مشخصه خیلی ساده ای ک اینقدر راحت گول خوردی ملت واسه ۱۷ ساعت فاصله شهر خودشون ول میکنن میان پیش عشقشو ...

تهشم حق به جانب میگه من معرفتمو گذاشتم برات ولی تو صبر نکردی بخاطرم

ببخشید میگم ولی خیلی خیلی خیلیییییی زیاد ساده ای

پسره داره بهت دروغ میگه که میاد بگیرتت داره تو ابنمک می خوابنتت ده سال دیگه هم نمیاد واقعیت بدتر هم اینکه موقعی که تو ابمنک گذاشتت میره با یکی دیگه ازدواج کنه

خیلی چیزاست معلومه این شوهر نمیشه کلی مشکل داره 

وای دارم حرص میخورم از سادگیت 


ببخشید میگم ولی خیلی خیلی خیلیییییی زیاد ساده ایپسره داره بهت دروغ میگه که میاد بگیرتت داره تو ابنمک ...

خودمم از خودم بدم میاد واقعا نمیدونم از دست خودم کجا فرار کنم 

ببخشید میگم ولی خیلی خیلی خیلیییییی زیاد ساده ایپسره داره بهت دروغ میگه که میاد بگیرتت داره تو ابنمک ...

بجز این همش بهونه الکی و بنی اسرائیلی 

بعدا میگه اره خودش رفت و کلی حرف مفت میزنه یا حتی بعدا رفت با یکنفر دیگه همینا رو بهت میگه

نمی فهمم چطور میتونی به این موجودات اعتماد کنید..

ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز