2777
2789

تو رو خدا قضاوت نکنید دوستان 

من سه سال پیش تو ی دعوا ی رازی از ی بنده خدایی گفتم ک خودم متوجه شده بودم 

من واقعا این راز رو تو دلم نگه داشته بودم ولی سر ی مسئله دعوامون شد ک خدا رو شاهد میگیرم من اصلا مقصر شروعش نبودم حتی یک درصد 

بعد اون ی عالمه پیام فحش و توهین ب مادرم و خودم فرستاد بعد من عصبی شدم جلو مادرشوهرش رازه رو گفتم 

من همیشه ک بهش فکر میکنم دلم میخواد فقط بمیرم 

با اینکه ی جمله اون گفته بود تو پیاما من ناراحت شدم 

من ی نقص عضو دارم بعد چند سال بخاطر افسردگی خونه نشین شده بودم اونم نوشته بود بخاطر رفتارهای تو پدرت سکته کرد مرد منم عصبی شدم هم رازش زو گفتم هم چیزهای دیگه ای ک نباید میگفتم 

من خودم خیلی خیلی پشیمونم خانوما واقعا میگم 

لطفا حرفی نزنید که بدتر بشه حالم 

فقط بگید چیکار کنم ،چه نذری بکنم 

اصلا چیکار کنم ک دلم سبک شه 

نگید حلالیت بگیذ چون اصلا با هم در ارتباط نیستیم 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

نذره چی عزیزم؟متاسفانه هیچ راهی جز حلالیت نیستمظلمه بدیداگه نمیدونی مظلمه چیه در موردش بخون

نمیتونم حلالیت بطلبم اصلا رابطمون خوب نیست 

باشه عزیزم ممنونم 


هیچوقت موقع بحث و دشمنیراز های دوران دوستی رو فاش نکن درست نیست

اون خودش ک رازه رو نگفته بود ب من 

من خودم فهمیده‌ بودم 

اونم خیلی ب من توهین کرده بود و فحش زشت داده بود بی دلیل 

ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792