2777
2789

خودم سرکار رفتن

.نمازخوندن.

حذف ادمای سمی از زندگیم.

محل ندادن ب حرف مردم

.عوض کردن دکور اتاقم چون روحیمم باهاش بهتر شد.

 قلیون نکشیدن(بعدچندسال تونستم ترک کنم)

دروغ نگفتن(شاید ماهی ی بار دروغ بگم اونم اگ مجبورشم)

عوض کردن استایلم

رسیدن زیاد ب پوست موهام(قبلا زیاد ب ظاهرم نمیرسیدم)

شروع به خوندن کتاب گوش دادن ب پادکست( باعث شدن بعضی ازمشکلاتم حل بشن)

نوشتن اهداف وتلاش کردن برا رسیدن ب اهداف و شکرگذاری .(این روش باعث میشه خیلی زود ب اهدافتون برسین)

فقط 2 هفته و 5 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

میشه یه صلوات برا امام رضا بفرستین؟:) فتح و فتوح من تویی، یارِ قدیم و اولین..سعیدم💍

خواستم یه چیزی رو با شما در میون بذارم چند هفته‌ایه که رژیم گرفتم و با اپلیکیشن "زیره" شروع کردم. واقعاً نتیجه‌گرفتن باهاش خیلی راحت‌تر از چیزی بود که فکر می‌کردم! 🥑💪

بدون گرسنگی و بدون اینکه غذاهای مورد علاقه‌ام رو حذف کنم، پیش میره. لازمم نیست برای همسرم و بچه ها غذای جدا درست کنم.

فکر می‌کنم این‌طور که دارم پیش میرم، آخر سال با افتخار می‌تونم تیک "لاغری" رو بزنم! 😄

من که شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن 🎉اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

عاشق تایپکت شدم حرفات پراز حس خوبه.

منم کاهل نمازم خدایاببخش میخوام به طورجدی نمازمو شروع کنم منو تگ کنید لطفا نیازدارم به این تایپک خیلی غمگینم

میشه برا تنها برادر ازدست رفتم صلوات بفرستید.ممنون.

چقدرر‌ تمام‌ چیزایی که خوشحالت کرده چیزهایی هست که منم خوشحال کنم

چندسالگی سرکار‌ رفتی؟

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

بیشتر ببینید
چطوری؟کار کردی؟

نه پدرشوهرم وقتی امد خواستگاری گفت ۶ ماهه خونه را بهتون میدم

شوهربرا پدرش کار میکرد و چند سال که کار کرده بود مجردی حقوق نگرفته بود

یه سهم کوچک هم داشت

گفت از سود سهمش و اون ۲ سال میسازم

چهار سال گذشت برا اون برادر شوهرم که اونم براش کار نیکرد و بعد ما ازدواج کرد خونشون را ساخت و داد بهش

بع به من گفت طلاهات را بده تا خونتون را بسازم

گفتم مگه خودم چی کم دارم چرا بدم به شما

خودم مرفتم خرد خرد طلاها را فروختم

گچکار و لوله کش و اوردم

کاشی سرامیک خریدم به بابام گفتم بیاد برام کار کنه

بنده خدا بابام امد دستنزد خودش را که نگرفت تازه دستمزد کارگر و تمکارش را داد

ما بعدا کم کم پولش را دادم

بیعانه برا کابینت دادم

وام گرفتیم

شوهرم را تا خرخره بردم زیر بدهی

بعد 

از اونجایی که پدر شوهرم حقوق نمیداد بهش 

تو یه تصمیم انی کارش را کلا جدا کرد

و این شد که ما هم صاحب خونه شدیم هم یه کار و حقوق بهتر

خدا لعنت کنه همه ی زن ومردهای متاهل خیانتکار را
ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز