نه پدرشوهرم وقتی امد خواستگاری گفت ۶ ماهه خونه را بهتون میدم
شوهربرا پدرش کار میکرد و چند سال که کار کرده بود مجردی حقوق نگرفته بود
یه سهم کوچک هم داشت
گفت از سود سهمش و اون ۲ سال میسازم
چهار سال گذشت برا اون برادر شوهرم که اونم براش کار نیکرد و بعد ما ازدواج کرد خونشون را ساخت و داد بهش
بع به من گفت طلاهات را بده تا خونتون را بسازم
گفتم مگه خودم چی کم دارم چرا بدم به شما
خودم مرفتم خرد خرد طلاها را فروختم
گچکار و لوله کش و اوردم
کاشی سرامیک خریدم به بابام گفتم بیاد برام کار کنه
بنده خدا بابام امد دستنزد خودش را که نگرفت تازه دستمزد کارگر و تمکارش را داد
ما بعدا کم کم پولش را دادم
بیعانه برا کابینت دادم
وام گرفتیم
شوهرم را تا خرخره بردم زیر بدهی
بعد
از اونجایی که پدر شوهرم حقوق نمیداد بهش
تو یه تصمیم انی کارش را کلا جدا کرد
و این شد که ما هم صاحب خونه شدیم هم یه کار و حقوق بهتر