۱۴۰۲.۶.۱۰
شبی ک از صبح شدنش ترسیدم شبی ک با ی کوله پشتی تو خیابون ها موندم
خدا ازت نگذره ۲ سال گذشت من بزرگ شدم یادم نرفت دقایقش رو ساعتش رو
چند ساعت تو خونه گشتم من از زندگی فقط ی کوله پشتی داشتم
بابا بیا برا اخرین بار تو جهنم همو ببینیم حساب من باهات تموم نشده