من یه هم اتاقی دارم که وضع زندگیشون خوب نیست . مامانم هر چند وقتی دلش برای من تنگ میشه کلی راه میاد دم خوابگاهم که چند ساعت باهم وقت بگذرونیم و ناهار وشام رو باهم باشیم . این دختره هربار میگه منم بیام ؟ و میاد !!!
به جز اون روزایی که شام خوابگاه رو دوست ندارم غذا سفارش میدم برای اینم سفارش میدم +مامانمم هرچیزی که برای من میفرسته برای اینم میفرسته (۴ساله)
در واقع خودم دوست ندارم چیزی بهش بدم اما مامانم قسمم داده
حالا امروز خانواده این اومدن دم خوابگاه برای اولین بار چون اینجا نوبت دکتر داشتن انقدر اصرار کردن که ما داریم میریم ناهار بیرون اگه نیای ناراحت میشیم و نیم ساعته شما رو برمیگردونیم خوابگاه و این حرف ها
رفتیم ناهار ، مامانش گفت کارتم جا مونده پیش احمد آقا (احمد آقا تو مطب دکتر نوبت نشسته بود و حداقل نیم ساعت فاصله داشت )
من حساب کردم !!!!! اصلا هم تعارف نکردن برای بچه های دو سه ساله هم غذای کامل خریدن
حس بدی دارمممممممممممممممممممممممممممممممممم