بگو بیخود کردی شوخی کردی!!!شوخی کردی جواب جدی شنیدی.
اینا اومدن شهر تو جا نداشتن؛ دنبال جای مفت و غذای مفت بودن.
بعد که ننه ش پذیرایی میشد میرفت پشت سرت میگفت: مادر حان این دختر زیادی آزاده.یعنی چی که خونواده ش خبر نداشتن و ما رو راه داد.
بعدم انسان جایز الخطاست.حالا شما برفرض اشتباه کردی؛ ادم که نکشتی!! اینقدر کینه به دل گرفته.
زندگی پر از اشتباه و خطاست.مگه قرار سر همدیگه رو ببریم!!!
اشتی نکرد که نکرد...به درک...بذار بره گمشه...
تو زندگی مشترک اینقدر زن و شوهر اشتباه میکنن اگه قرار به بخشش نباشه؛ میخوام هرگزززززز همچین زندگی نباشه.
همچین شوهری نباشه.
اون هیچ وقت به ازدواج باهات فکر نمیکرده چون بهش گفتی با خانواده ام آشنا بسی بدبخت ترسیده و یه جوری قضیه رو جمعش کرده،
اخ گفتی بخدا برا منم شد تاریخ ۰۱/۲۹
تموم من داشتم‌گریه میکردم‌خیلی راحت گفت دارم ناهار میخورم دیگه هم نه جواب زنگ داد نه پیام
بخدا اون اوایل دیر جوابشو میدادم دم در خونم بود
ناراحت شدم یه بار اقتاد گریه تا از دام درنیاورد نرفت خونش
اما الان تا دید دل بستم تا دید عاشق شدم
حیف اون اشکها
واسه همچین مرد اشغالی!!!!!
بنظرم پسره حق داشته
اگه ادعای عاشقیت میشد تا یه بیمارستان میرفتی
مطمئن باش اگه ناهارمیپختی ومیمودن هم میگف تومعذرت میخام فلانی که ماراتوخونت راه دادی.. کساییکه نمیشناختی رابه راحتی پذیرفتی. یاتوبع دردم نمیخوری چون تنهاتواین خونه معلوم نیس چیکارمیکنی وهزارحرف دیگه.. ایشون بهونه اش بوده.. بعدم حرف بدی نزدی اگه پدرت یامادرت متوجه میشدن ناراحت نمیشدن ازدستت؟؟!! کارخوبی کردی. ازکجامعلوم اصلاراست گفته بخداانقدجنایت وقتل واینااتفاق میافته که اصلانبایدبه هیچکس اعتمادکنی مخصوصاشماکه تنهایی
هعییی چی بگم دختر ولی بهترین کارو کردی این مدتم میگذره ناراحت نباش
دخترا چتون شده؟ ما دخترای دهه شصت که ایقدر فشار خانواده و فامیل رومون بود برای ازدواج به این خواری و ذلت تن نمی دادیم. شما که خانواده هاتون اپن مایند ترن چتون شده؟ حرص می دین بدجور
