هیچوقت وسط سختی بچه نیارین. جز خودتون یکی دیگه هم باید عذاب بکشه
خونه خودت اشپزی کن بخورید غذاتون یه بشقاب هم برای اون ببر
مادر شوهرت دیگه سنش رفته بالا
یکم دیگه تحمل کنه مهمونه
از هر دست بدی از همون دست هم پس میگیری
خوب باش تا عروست خوب باشه
بچه هم به نظر من بیار
توان آشپزی نداره برای خودش؟ شما و همسرتون چند سالتونه
اونا ک میان برو خونت.بزار خودشون کاراشونو کنن.برا بچم اقدام کن
غذا خونه خودت درست کن یه کاسه هم بفزس برا مادرشوعرت بعد باردارشو بچه دارشو کم کم متوجه میشن شما سرت شلوغه و بهکذرهای خودت نمیرسی میگی به دختراش بیان کارهای مادرشون رو بکنننوبتی وقتیدختراش میان دیگه نرو پایین خودشون بپزن بشورن بخورن و تو هم عمونروز رو بکن روز تعطیلت و برو پیش خانپادت
ببین عزیزم
مادر منم کنار مادرشوهر تو یه ساختمون زندگی می‌کرد
اوایل خیلی سختش بود ولی تحمل کرد
مادرشوهرتم سنش بالاست . خدایی نکرده باهاش تندی کنی و فوت کنه شوهرت همش میگه با مادرم خوب نبودی و ازت عقده میکنه و زندگیتون زهر میشه
سعی کن با آرامش رفتار کنی
اگه شوهرتم خوبه هم بچه بیار چرا نیاری
ب حرف کسایی هم ک میگن شرایطت بده و نیار هم گوش نکن
اینا خودشون از شوهر معتاد هم بچه میارن !
سنت میره بالا اونوقت خدایی نکرده نازایی میگیری
یا حوصله ی بچه رو نخواهی داشت
