بچها من واقعا زندگیمو دوس دارم شوهرمو دوس دارم ولی داره اذیتم میکنه منطق نداره عصبیه حرف حرف خودشه از همه مهم تر شکاکه
تاپیک قبلی مشکلمو گفتم داره زندگیمونو الکی بهم میزنه چیکار کنم
من
از اول اینجور بود یا تازگیا شکاک شده؟
منم دقیقا تو همچین مرحله ایم خیلی دوسش دارم طاقت دوری ندارم ولی همش تحقیر میکنه بی منطقه حرفامو گوش نمیده عصبیه حتی وقتی خوب بودیم همیشه احساس کم‌بودن میکردم احساس میکردم براش کافی نیستم دوستم نداره چیزی به رو نمی‌آورد ولی از حرفاش و کاراش می‌فهمیدم الانم هرچی بهش توضیح میدم میخوام صحبت کنم باهاش گوش نمیده خیلی بی منطقه میدونم اگ برم خوشبخت ترم ولی با دلم چیکار کنم
میگه اعتمادم هیچ وقت جلب نمیشه دیگه حتی دیروز ک‌رفته بود سرکار گوشیشو گذاشته بود رو حالت پرواز و ی جا قائم کرده بود صدا ضبط‌کنه بعد یادش رفته بود آلارم داره گوشیش یهو زنگ خورد منم خواب بودم بلند شدم پیدا کردم گوشیو بعد من ک از خونه رفته بودم اومده بود گوشیشو برداشته بود
اینجوری دیگه تو خونه ی خودتم امنیت نداری..خیلی سخته.. واقعا نمیدونم چی بگم.. شاید جدیدا رفیقی پیدا کرده که از خیانت براش گفته یا اینکه اون رفیقه بد دله اینم بدتر شده
خیر به خونش نیاد
من دوستش نداشتم ولی خیلییییییییییییییییییییی تلاش کردم زندگیمون به یه جایی برسه به هیچ صراطی مستقیم نبود.دیگه تنهاییو پذیرفتم خوشحالم کنارش نیستم تا اذیتم کنه.هم خودش اذیت میکرد هم خانوادش
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
36 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز