شوهرش بیکار ه و بد دهنه دوتا پسر هاش هم به باباشون رفتن اهل زندگی نیستن میگه همش بحث و درگیری دارن باهام. قهر کرده خواسته بره خونه ی باباش ولی پشیمون شده چون مامانش پشتش نیست و دو روز بیشتر اونو راه نمیده شما بگین باید چیکار کنه؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اگر تا این سن نتونسته به زندگیش یه نظم و نظامی بده پولی خونه ای چیزی برای خودش داشته باشه و امید نداره بره خونه ننه باباش باید با همون شوهر بسازه
تا رنج تحمل نکنی گنج نبینی تا شب نرود صبح پدیدار نباشد سعدی بله جناب سعدی اما رنج پایانی ندارد همچون نفس با من آمیخته است و با هر دم و بازدمی خود را به من نشان می دهد.....!
اگر هم طلاق نمیخواد بره سر زندگیش بسوزه و بسازه چاره ای نداره
انسان غرق شود قطعا میمیرد! چه در دریا چه در رویا چه در دروغ چه در گناه چه در خوشی چه در قدرت چه در جهل چه در انکار چه در حسد چه در بخل انسان بودن به تنهایی یک دین خاص است