پسر به حرف مامانش میکنه

نه عزیزم چه تیکه ای مگه نمیگین مامانشون یکم کوتاه اومده بعدشم اکثر مواقع خونواده کوتاه میاد

والا اونایی که از اول پدر شوهر مادر شوهر عاشق و شیفته عروسن تهش وا میدن وای به حال اینا که هنوز شروع نشده گارد دارن

من بودم وقتمو حروم یه آدم اشتباه نمیکردم 

شاید خودش خوب باشه ولی خانواده هم همونقدر مهم و تاثیرگذاره

پسرہ شغلش چیہ 

چند سالشہ ازدواج نداشتہ تاحالا 

مادرشوهرم سر همین مطلقه بودن من مخالف بود شوهرم عاشق شده بود و ازدواج کردیم و الان دارم کارهای طلاق رو میکنم خوب فکر کن 

چجوری رابطتتون رو کشوند مادر شوھرت بہ طلاق 

شوهرم خیلی خوب بود خیلی کم کم شروع کردن که مادرشوهرم گفت  همسایه ما خانوادش ی شهر دیگن سالی ی بار میره تو چرا می‌خوای هرماه بری؟ اینم بگم فاصله ما با شهر مامانم یک ساعته. بعد خودم کارمندم ی لباس میخریدم میگفت چقد پس انداز داری بده شوهرت خونه بخره فلان عروس همه چیش رو داد شوهرش 

کم کم شوهرم منو نبرد دیدن خانوادم نزاشت اونا بیان قطع ارتباط کامل. من بازار نبرد بیرون نبرد هیچ جا هیچ جا نبرد از سرکار برام مرخصی گرفت. بد بدل سد و  الان هم دارم تو شهر غریب زجه میزنم هیچ کس نیست 

پس شما جدا بشی در واقع برندہ شدی تا بازندہ چون بچہ ننہ درست نمیشہ دیگہ 

خونہ ماشین ھم دارہ آیا

شغلش چیہ 

دارمارایی طلاق رو کم کم انجام میدم. هردو ما کارکند رسمی هستیم همکاریم😔من خونه دارم اما اون هیچی نداره فقط ی ماشین قراضه داره

اسی اگه بااین خانواده وصلت کردی همون اول کار حق طلاق رو ازش بگیر. بعدشم مرز بزار کسی گنده تر از دهنش حرف زد بکش کنار. 

من این ازدواج رو پیشنهاد نمیکنم

با ماشین قراضش اونقدر خودشیفتہ 

این خود شیفتہ ھاا بچہ ننہ ادم نابود میکنن 

چرا ناراحتی گور بابای حرف مردم 

کارھای طلاقت کن جدا شو 

بعد از جدا شدن تا مدتھاا تو رابطہ نرو تا اینکہ کتاب زنان زیرک کامل بخونی بعد برو تو رابطہ اونم عقد نکن نامزد تا شناخت پیدا کنی بعد ازدواج کن 

خواهر چه ازدواجی من دیگه نابود شدم من نمیتونم دیگه بلند شم. الان قهر کرده سر هیچی باور کن هیچی نگفتم رفته تو اتاق چندروزه منو بحساب نمیزاره. من تو شهر غریب دارم دق میکنم. ماه بعد جدا میشم اما میلی به جدایی هم ندارم نه دل زندگی دارم نه دل جدایی